کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تیف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تیف
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) خار، خس .
-
تیف
لغتنامه دهخدا
تیف . (اِ) به زبان گیلان خس وخار و خلاشه را گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). اکنون نیز در دیه های گیلان تیف گویند. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). || نام روز سیزدهم از ماههای ملکی . (انجمن آرا) (آنندراج ).
-
تیف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tif خار؛ خس؛ خلاشه.
-
تیف
لهجه و گویش بختیاری
tif پخش، پراکنده.
-
واژههای مشابه
-
تیف تیفِ بارون
لهجه و گویش بختیاری
tif tif-e bârun قطرههاى ابتدایى باران.
-
کره تیف
لغتنامه دهخدا
کره تیف . [ ک َرْ رِ ] (اِ) نامی است که در لاهیجان به تمشک دهند. (یادداشت مؤلف ). رجوع به تمشک شود.
-
تیف گنج
لغتنامه دهخدا
تیف گنج . [ گ َ ] (اِ مرکب ) تیفاگنج . نام نوائی است از موسیقی . (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نوائی است از موسیقی قدیم . (فرهنگ فارسی معین ) : گه نوای تیف گنج و گه نوای گنجکاوگه نوای دیف رخش وگه نوا...
-
تیف گنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تیفاگنج› (موسیقی) [قدیمی] tifganj نوایی از موسیقی قدیم.
-
تیف کِردن
لهجه و گویش بختیاری
tif kerdan پخش کردن، پراکندن.
-
تیف تف
واژهنامه آزاد
در گویش لری به معنای باران نم نم تف:حرف (ت) با فتحه می باشد
-
واژههای همآوا
-
طیف
لغتنامه دهخدا
طیف . [ طَ ] (ع اِ) خشم . غضب . || جنون . دیوانگی . || خیال . خیالة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). پیکر خیالی محسوس غیرقابل لمس . شبح . صورت که به خواب بینند. (السامی )(مهذب الاسماء). || وسوسه . و منه : اذا مسهم طیف من الشیطان . (منتهی الارب ) (آنندراج ...
-
طیف
لغتنامه دهخدا
طیف . [ طَی ْ ی ِ ] (ع اِ) خیال . || وسوسه . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
طیف
واژگان مترادف و متضاد
۱. خشم، غضب ۲. جنون، دیوانگی ۳. پیکر خیالی، شبح، صورت موهوم ۴. وسوسه، خیال، وهم، توهم ۵. بیناب ۶. بدخیالی، بداندیشی