کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تیر و مو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تیر سردر
دیکشنری فارسی به عربی
عتبة الباب
-
تیر اهن
دیکشنری فارسی به عربی
عارضة
-
شاه تیر
دیکشنری فارسی به عربی
عارضة
-
تیر اِنّاز
لهجه و گویش بختیاری
tir-ennâz تیرانداز.
-
تیر بَرَفتُوو
لهجه و گویش بختیاری
tir-baraftow آفتابرو، برِ آفتاب.
-
تیر بُز
لهجه و گویش بختیاری
tir-boz بز ماده جوان.
-
تیر تُوووُنَّن
لهجه و گویش بختیاری
tir towvonnan 1. تهدید کردن؛ 2. لاف زدن.
-
سر تیر
لهجه و گویش تهرانی
فوری
-
تیر انداختن
لهجه و گویش تهرانی
جماع
-
تیرِ غیب
لهجه و گویش تهرانی
درد بی درمان، کوفت کاری، سوز دل،
-
تیر کردن
لهجه و گویش تهرانی
کسی را تحریک کردن
-
سر تیر
واژهنامه آزاد
فوری - بلادرنگ -درجا
-
تیر تپر
واژهنامه آزاد
داغون
-
ماه تیر
واژهنامه آزاد
اولین ماه تابستان در سال خورشیدی.
-
beam bearing plate
ورق تکیهگاه تیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] ورقی فلزی که در زیر سرِ تیر، در نقطۀ اتکای آن، قرار میدهند تا بار وارد بر آن نقطه توزیع شود