کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تیرکش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تیرکش
/tirke(a)š/
معنی
= ترکش
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
ترکش، تیردان، جوله، کیش
دیکشنری
quiver
-
جستوجوی دقیق
-
تیرکش
واژگان مترادف و متضاد
ترکش، تیردان، جوله، کیش
-
تیرکش
فرهنگ فارسی معین
(کَ) نک ترکش .
-
تیرکش
لغتنامه دهخدا
تیرکش . [ ک َ ] (اِ مرکب ) تیردان را گویند و ترکش مخفف آن است . (برهان ) (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). از تیر (سهم )+ کش = تیرکش و در ایتالیائی «تورکاسو» . (حاشیه ٔ برهان چ معین ) : ز صیدگاهی صیدی نکرده ام چه کنم دمی که تیرکشم پر...
-
تیرکش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tirke(a)š = ترکش
-
جستوجو در متن
-
تیردان
واژگان مترادف و متضاد
ترکش، تیرکش، جوله، کیش
-
شغا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شغاه، شگا، شکا› [قدیمی] šaqā تیردان؛ تیرکش؛ ترکش.
-
جعبه
واژگان مترادف و متضاد
۱. بسته، صندوق، قوطی، مجری ۲. تیردان، تیرکش
-
تیردان
لغتنامه دهخدا
تیردان . (اِ مرکب ) قندیل و ترکش . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). ترکش . تیرکش . (ناظم الاطباء). جعبه . ترکش . کنانه . شکا. شغا. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : از بیم خویش تیره شود بر سپهر تیرگر روز کینه دست برد سوی تیردان . فرخی .قندیل ما چو مهر پر از تیر ...
-
ترکش
لغتنامه دهخدا
ترکش . [ ت َ ک َ ] (اِ مرکب ) تیردان . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 218). مخفف تیرکش است که تیردان باشد. (برهان ). در اصل تیرکش بود بمعنی جای تیرکشیدن بجهت کثرت استعمال کسره برای تخفیف بفتح بدل شده و یا را حذف کردند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). بمعنی تیردا...
-
کش
لغتنامه دهخدا
کش . [ ک َ / ک ِ ] (اِمص ) بن مضارع فعل کشیدن . || (فعل امر) امر به کشیدن یعنی بکش . (برهان ) (از آنندراج ). دوم شخص مفرد از امر حاضر از کشیدن . (فرهنگ فارسی معین ) : ای عیسی بگذشته خوش از فلک آتش از چرخ فروکن سرما را سوی بالا کش . مولوی (از آنندراج ...