کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تیرچه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
joist
تیرچه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] تیری چوبی یا فلزی که از آن برای انتقال مستقیم بار به تیرهای دیگر استفاده شود
-
واژههای مشابه
-
stake hole/ stakehole
تیرچهجا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] سوراخی نسبتاً کوچک در خاک که ابتدا در نتیجۀ پوسیدن تیرچۀ چوبی یا پس از بیرون کشیده شدن آن ایجاد شده و سپس با خاک و با رنگی متمایز پر شده است
-
جستوجو در متن
-
narrowhead morel
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیرچه
-
flinder
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیرچه
-
lenticels
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیرچه، عدسک، منفذ، خلل وفرج گیاهی
-
girder
شاهتیر 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی عمران] تیر اصلی که بار منتقلشده از تیرهای فرعی و تیرچهها را به تکیهگاهها منتقل کند
-
ladder track 1
خط نردبانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] خطی که در آن، ریل بر روی تیرهای طولی بتونی که بهوسیلۀ تیرچههای عرضی به هم وصل شدهاند، نصب میشود