کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تیره بخت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تیره رنگ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) tirerang سیاهرنگ.
-
تیره روان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] tireravān سیهاندرون؛ تیرهدل؛ سیاهدل: ◻︎ چو پیروز شد دزد تیرهروان / چه غم دارد از گریهٴ کاروان (سعدی: ۹۳).
-
تیره روز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مجاز] tireruz تیرهروزگار؛ سیهروزگار؛ سیهروز؛ بدبخت.
-
شعله تیره
دیکشنری فارسی به عربی
بشع
-
تیره رنگ
دیکشنری فارسی به عربی
زورق , صارم
-
تیره وتار
دیکشنری فارسی به عربی
ضبابي , مشوش
-
تیره پشت
دیکشنری فارسی به عربی
عمود فقري
-
تیره روز
دیکشنری فارسی به عربی
بائس
-
تیره مار
دیکشنری فارسی به عربی
افعي
-
تیره کردن
دیکشنری فارسی به عربی
خافت , شائبة , ضباب , طين , ظل , ظلام , غامض , کآبة , لطخة , مغيم
-
تیره وگرفته
دیکشنری فارسی به عربی
غيمة
-
تیره و طایفه،تیره و تبار
لهجه و گویش تهرانی
طایفه ،قوم و قبیله
-
low-key lighting
نورپردازی مایهتیره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نوعی نورپردازی که در آن نسبت نواحی تیره به روشن بیشتر و نسبت تباین (contrast ratio) تصویر بالا است
-
holomelanocratic rock
سنگ تمامتیره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] سنگ آذرینی که بیش از 95 درصد کانی تیره دارد
-
تیره و تار
لغتنامه دهخدا
تیره و تار. [ رَ / رِ وُ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) سیاه و ظلمانی : هوا تیره و تار شد. دنیا در چشمم تیره و تار شد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تیره ، و تار شود.