کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تیرتخش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تیرتخش
/tirtaxš/
معنی
آنچه از باروت که به شکلهای مختلف برای آتشبازیها در مراسم جشن و شادمانی ساخته میشود و در موقع انفجار تولید نور و صدا میکند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تیرتخش
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (اِمر.) تیر آتشبازی ، آنچه که به شکل های مختلف درست کرده ، در آن باروت می ریزند و به هنگام جشن ها با آن ها آتش بازی راه می اندازند.
-
تیرتخش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تیرتخشایی› [قدیمی] tirtaxš آنچه از باروت که به شکلهای مختلف برای آتشبازیها در مراسم جشن و شادمانی ساخته میشود و در موقع انفجار تولید نور و صدا میکند.
-
واژههای همآوا
-
تیر تخش
لغتنامه دهخدا
تیر تخش . [ رِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تیر هوائی و آتشبازی را گویند. (برهان ) (ناظم الاطباء). تیر هوائی و تیر ناوک و تیر آتشبازی ... (غیاث اللغات ). تیر هوائی آتشبازی شبهای عید و عروسی را گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ) : گر اشارت نیست با چین جب...
-
جستوجو در متن
-
پیچ پیچان رفتن
لغتنامه دهخدا
پیچ پیچان رفتن . [ رَ ت َ ] (مص مرکب ) رفتن چنانکه مار بر زمین و گاهی تیرتخش (فشفشه ) در هوا. عمج . تعمج . نوع . تنعنع. تمایل . تمایح . مسنطل ؛ پیچ پیچان رونده که حفظ نفس خود نتواند.سهم ٌ عَموج ؛ تیر که پیچ پیچان رود. (منتهی الارب ).
-
دوخ
لغتنامه دهخدا
دوخ . (اِ) صحرای بی گیاه و علف . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ). || شاخ بی برگ و بار. (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از فرهنگ جهانگیری ). || سر بی موی . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (فرهنگ جهانگیری ). || روی ساده ٔبی موی . (ناظم الا...