کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تیراژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تیراژه
/tirāže/
معنی
= رنگینکمان
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
رنگینکمان، قوسوقزح، تیراژی
دیکشنری
rainbow
-
جستوجوی دقیق
-
تیراژه
فرهنگ نامها
(تلفظ: tirāže) رنگین کمان ، قوس و قزح ، طوق بهار.
-
تیراژه
واژگان مترادف و متضاد
رنگینکمان، قوسوقزح، تیراژی
-
تیراژه
فرهنگ فارسی معین
(ژَ یا ژِ) (اِ.) = تیراژی : رنگین کمان ، قوس و قزح .
-
تیراژه
لغتنامه دهخدا
تیراژه . [ ژَ / ژِ ] (اِ) قوس قزح . (اوبهی ) (فرهنگ رشیدی ) (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ) (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 529) (ناظم الاطباء). آزفنداک . نوشه . انطلیسون . کمر رستم . کمردون . طوق بهار. قوس قزح . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی از یادداشت بخط مرحوم د...
-
تیراژه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تیراژی، تیرازه› [قدیمی] tirāže = رنگینکمان
-
جستوجو در متن
-
تیرازه
لغتنامه دهخدا
تیرازه . [ زَ / زِ ] (اِ) قوس قزح . (انجمن آرا) (آنندراج ). تیراژه .
-
آفنداک
لغتنامه دهخدا
آفنداک . [ ف َ ](اِ) آدفنداک . آزفنداک . نوشه . قوس قزح . انطلیسون . تیراژه . کمر رستم . کمردون . طوق بهار. سریر. آدینده .
-
سریر
لغتنامه دهخدا
سریر. [ س َ / س ِ ] (اِ) سرویسه است که قوس و قزح باشد. (برهان ). قوس و قزح و آن را سدکیس و سرویسه نیز خوانند. (جهانگیری ). آزفنداک . آژفنداک . تیرآژه .
-
آفنداک
واژهنامه آزاد
آفَنداک، آدفنداک، آزفنداک؛ نوشه، قوس قزح، انطلیسون، تیراژه، کمر رستم، کمردون، طوق بهار، سریر، آدینده. (رک دهخدا)
-
تبراز
لغتنامه دهخدا
تبراز. [ ] (اِ) قوس و قزح . (لسان العجم شعوری ج 1ورق 299 الف ). این کلمه مصحف «تیراژه » (برهان قاطع)و «تیراژی » (لغت فرس ) است . رجوع بهمین کلمات شود.
-
توسه
لغتنامه دهخدا
توسه . [ ] (اِ) سریر.رخش . قوس قزح . کمان رستم . کمر رستم . کمردون . طوق بهار. تیراژه . آفنداک . آژفنداک . سدکیس . قالیچه ٔ فاطمه .(یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به قوس قزح شود.
-
کمردون
لغتنامه دهخدا
کمردون . [ ک َ م َ ] (اِ مرکب ) قوس قزح را گویند. (برهان ) (آنندراج ). قوس قزح و آژفنداک . (ناظم الاطباء). آژفنداک . آفنداک . ترسه . انطلیسون . تیراژه . کمر رستم . کمان رستم . طوق بهار. سریر. رخش . سدکیس . قالیچه ٔ فاطمه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)...
-
طوق بهار
لغتنامه دهخدا
طوق بهار. [ طَ / طُو ق ِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) قوس قزح بود. (فرهنگ اوبهی ). آزفنداک . آفنداک . تیراژه . کمر رستم . کمردون . کمان رستم . نوشه . سریر. (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). رخش . انطلیسون . نوشه . رنگین کمان . (لغت مصوب فرهنگستان ).
-
آدینده
لغتنامه دهخدا
آدینده . [ ی َ دَ / دِ ] (اِ) قوس قزح : عَلَم ابر و تندر بود کوس اوکمان آدینده شود ژاله تیر. رودکی .و آن راکمان گردون ، کمان بهن ، کمان رستم ، کمان شیطان ، آفنداک ، شدکیس ، سرویسه ، تیراژه ، صدکیس ، آزفنداک ، ایرسا، طوق بهار، افنداک و درونه نیز خوانن...