کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تگاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تگاب
فرهنگ فارسی معین
(تَ) (اِمر.) = تگاو: 1 - قیف . 2 - پرده ای است در موسیقی .
-
تگاب
لغتنامه دهخدا
تگاب . [ ت َ ] (اِ) پیاله ای باشد از نقره و غیره که در ته آن لوله ای نصب کرده باشند و با آن شراب و گلاب و امثال آن در شیشه کنند و آنرا به عربی قیف گویند. (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (از ناظم الاطباء). رجوع به تکاب شود. || زمین نشی...
-
تگاب
لغتنامه دهخدا
تگاب . [ ت َ ] (اِخ )روستایی است از ولایت گنجه . (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ) (ناظم الاطباء). رجوع به تکاو شود.
-
تگاب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tagāb = تکاب
-
جستوجو در متن
-
تگاو
لغتنامه دهخدا
تگاو. [ ت َ ] (اِخ ) تکاو. رجوع به تکاو و تگاب شود.
-
تگاو
لغتنامه دهخدا
تگاو. [ ت َ ] (اِ مرکب ) بر وزن و معنی تگاب است که زمین پست پرآب و علف . || ظرفی که به عربی قیف میگویند. || جنگ و خصومت . || پرده ای از موسیقی .(برهان ). به همه ٔ معانی رجوع به تکاو و تگاب شود.
-
تکاو
لغتنامه دهخدا
تکاو. [ ت َ ] (اِ مرکب ) بر وزن و معنی تکاب است که زمین آب کند و دوره ٔ کوه و زمینی که در آن بعضی جاها آب ایستاده و بعضی جاها روان و بعضی جاها خشک و بعضی سبز باشد. (برهان ). همان تکاب است . (از شرفنامه ٔ منیری ). تبدیل تکاب است و به همان معنی آمده . ...