کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تک و پوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تک و پوی
لغتنامه دهخدا
تک و پوی . [ ت َ ک ُ ] (ترکیب عطفی ،اِ مرکب ) تاخت و دو و دو تیز و تند. (ناظم الاطباء).تکاپوی . آمد و شد از روی تعجیل و شتاب : خورشیدرخا وصل تو جویم شب و روزچون سایه ازآن در تک و پویم شب و روز. سوزنی .به پیش باد نه آن نامه تا به من برسدکه هیچ پیک نیا...
-
تک و پوی
فرهنگ گنجواژه
تلاش. تک و پوی زدن= تلاش کردن.
-
واژههای مشابه
-
تَکُ
فرهنگ واژگان قرآن
که باشد
-
تک …
دیکشنری فارسی به عربی
أُحادِي الـ …
-
تُک
لهجه و گویش تهرانی
نوک
-
تک تک
فرهنگ فارسی معین
(تَ تَ) (ق مر.) یکی یکی ، فرداً فرد.
-
تِک تِک
فرهنگ گنجواژه
صدای ساعت.
-
singles
مسابقات تکبهتک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] در مسابقهها یا بازیهایی که بهصورت دوبهدو نیز برگزار میشود، رقابتهایی که در هریک از آنها یک ورزشکار در برابر ورزشکاری دیگر به رقابت میپردازد
-
گردون تک
لغتنامه دهخدا
گردون تک . [ گ َ ت َ ] (ص مرکب ) مرکب تیزتک . (آنندراج ). اسب تیزرو. (ناظم الاطباء) : کرد گزین زآن همه گردون تکان پنجهزار از صدوپانصد گران .میرخسرو (از آنندراج ).
-
attack position
موضع تک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] محلی که قبل از آغاز عملیات، ردۀ هجوم در آن مستقر میشود
-
تک افتادن
واژگان مترادف و متضاد
جدا شدن، جداماندن، تنها شدن، تنها ماندن، دور افتادن
-
یک تک
لغتنامه دهخدا
یک تک . [ ی َ / ی ِ ت َ ](ص مرکب ، ق مرکب ) به یک روش دویدن . (ناظم الاطباء).
-
demonstration
تظاهربهتک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] تک یا نمایش نیرو با هدف فریب دشمن در منطقهای غیر از منطقۀ عملیاتی
-
tackle
تک 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] در فوتبال، اقدام برای سلب مالکیت توپ از حریف یا گرفتن آن با استفاده از پا