کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تکه تکه اش کرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
one-piece guardrail
ریل نگهبان یکتکه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ریل نگهبان مرکزی از جنس آلیاژ فولاد و منگنز که بهصورت یکتکه ساخته میشود
-
tie stub
تکهریلبند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] قطعهای به طول یکسوم ریلبند که با استفاده از ریلبندبُر از خط جدا میشود متـ . تکهتراورس
-
cast manganese frog
تکۀ مرکزی منگنزدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] تکۀ مرکزی ریختهگریشده از فولاد منگنزدار
-
partial denture, partial denture prosthesis
دندانوارۀ تکهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] بَرسازهای که جانشین یک یا چند دندان میشود و ممکن است ثابت یا متحرک باشد
-
fixed partial dentur
دندانوارۀ تکهای ثابت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ← پُل
-
removable partial denture
دندانوارۀ تکهای متحرک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] نوعی دندانوارۀ تکهای که بیمار بهراحتی میتواند آن را بردارد و بگذارد
-
three piece bogie
بوژی سهتکه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نوعی بوژی متشکل از دو قاب کناری و یک تیر عرضی معلق
-
piecewise smooth curve
خم تکهایهموار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] خمی که بهجز در تعدادی متناهی از نقاط، پیوسته مشتقپذیر باشد
-
روکش تکهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] ← تاجوارۀ تکهای
-
تیکه گرفتن،تِکه گرفتن
لهجه و گویش تهرانی
برای کسی همسر پیدا کردن
-
tissue-borne partial denture
دندانوارۀ تکهای بافتاتکا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] دندانوارۀ تکهای متحرکی که تکیهگاهش فقط بافت مخاطی است
-
tooth-borne partial denture
دندانوارۀ تکهای دنداناتکا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] دندانوارۀ تکهای متحرکی که فقط دندانها تکیهگاهش هستند
-
tooth-borne tissue-borne partial denture
دندانوارۀ تکهای بافت ـ دنداناتکا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] دندانوارۀ تکهای متحرکی که تکیهگاهش هم دندانهای پایه و هم نواحی بیدندان است
-
gantlet track with frogs
خط همپوش با تکۀ مرکزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نوعی خط همپوش که در خطوط سریعالسیر و در جاهایی که محدودیت فضا وجود دارد به کار میرود
-
جستوجو در متن
-
مَزَّقَهُ (أو قَطَّعَهُ) إرْباً إرباً
دیکشنری عربی به فارسی
قطعه قطعه اش کرد , تکه تکه اش کرد , پاره پاره اش کرد , ذره ذره اش کرد