کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تکنیک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تکنیک
/teknik/
معنی
شیوۀ انجام کار؛ راهکار.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. صنعت، فن
۲. روش، راهکار، شیوه
۳. فنی
برابر فارسی
شگرد
دیکشنری
technique
-
جستوجوی دقیق
-
تکنیک
واژگان مترادف و متضاد
۱. صنعت، فن ۲. روش، راهکار، شیوه ۳. فنی
-
تکنیک
فرهنگ واژههای سره
شگرد
-
تکنیک
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ فر. ] (اِ.) فنی ، کار فنی ، مجموعة روش هایی که بر شناخت علمی مبتنی است ، فن (فره ).
-
تکنیک
لغتنامه دهخدا
تکنیک . [ ت ِ ] (فرانسوی ، اِ) کلمه ٔ فرانسوی متداول در زبان فارسی امروزی ، فنی . کار فنی . (از فرهنگ فارسی معین ). اصول صنعت یا علم یا هنر و یا حرفه ای . اسلوب خاص علم یا هنر یا صنعتی . فن . اصول فنی . (از لاروس ).
-
تکنیک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: technique] teknik شیوۀ انجام کار؛ راهکار.
-
تکنیک
دیکشنری فارسی به عربی
اسلوب , معدات والتجهيزات العسکرية
-
تکنیک
واژهنامه آزاد
تَشنیک.
-
واژههای مشابه
-
پلی تکنیک
فرهنگ فارسی معین
(پُ تِ) [ فر. ] (اِ.) مؤسسة آموزش عالی معمولاً شامل چند دانشکدة فنی و صنعتی .
-
جستوجو در متن
-
technicism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکنیک
-
technic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکنیک
-
technics
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تکنیک
-
active techniques
فرهنگ لغات علمی
تکنیکهای فعال
-
passive techniques
فرهنگ لغات علمی
تکنیکهای غیر فعال