کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تکریه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تکریه
لغتنامه دهخدا
تکریه . [ ت َ ] (ع مص ) دشمن گردانیدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). دشمن داشتن . (دهار). ضد تحبیب . (از اقرب الموارد). || ناخواست و ناپسند کردن چیزی بر کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
دشمن گردانیدن
لغتنامه دهخدا
دشمن گردانیدن . [ دُ م َ گ َ دَ ] (مص مرکب ) دشمن کردن . اصلاف . تبغیض . (المصادر زوزنی ). تکرهة. (ترجمان القرآن جرجانی ). تکریه . (دهار).
-
بلسمة
لغتنامه دهخدا
بلسمة.[ ب َ س َ م َ ] (ع مص ) خاموش شدن از بیم . (از منتهی الارب ). سکوت کردن از ترس . (از اقرب الموارد). || ناخواست و ناپسند نمودن روی خود را به کسی . (از منتهی الارب ). تکریه و ناپسند نشان دادن روی خود را. (از اقرب الموارد). تبلسم . و رجوع به تبلسم...