کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تکرار مانده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
residue repeat
تکرار مانده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] فاصلهای در راستای طول محور زنجیر در صورتبندی مارپیچی به ازای واحد تکرارشوندۀ بسپار
-
واژههای مشابه
-
repetition priming
آمایش تکرار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی آمایش که در آن عرضۀ محرک حسّی خاصی موجب افزایش شناسایی آن محرک یا مشابهش در آزمونهای بعدی میشود
-
domain repetition
تکرار حبه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] حضور تکراری یک حبۀ خاص در یک پروتئین
-
repeat sign, repeat
دولاخط تکرار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] علامتی برای نشان دادن نقطههای آغازین و پایانی قسمتی از یک قطعۀ موسیقی که باید تکرار شود
-
تکرار کردن
لغتنامه دهخدا
تکرار کردن . [ ت َ / ت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دوباره و مکرر کردن و دوباره و مکرر گفتن و اعاده کردن . (ناظم الاطباء) : همه جهان پدرش را ستوده اند و پدرچو من ستایش او را همی کند تکرار. فرخی .اگر سالی بر سر جمعی سخن گفتی تکرار کلام نکردی . (گلستان ).هرگز...
-
تکرار کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تدرب عليه , جدد , متکرر
-
تکرار شونده
دیکشنری فارسی به عربی
متکرر
-
بسامد تکرار پالس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ← بسامد تکرار تَپ
-
pulse repetition frequency, pulse repetition rate
بسامد تکرار تَپ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] تعداد تَپ/ پالس در یک واحد زمان مشخص متـ . بسامد تکرار پالس
-
statement of responsibility
تکرار نام پدیدآور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] ← شرح پدیدآور
-
moderately repetitive DNA, middle repetitive DNA
دِنای میانتکرار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] توالیهایی که هزاران بار تکرار شدهاند
-
بازۀ تکرار پالس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ← بازۀ تکرار تَپ
-
pulse repetition interval, pulse repetition period, pulse interval
بازۀ تکرار تپ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] فاصلۀ زمانی بین یک تَپ/ پالس و تَپ/ پالس بعدی متـ . بازۀ تکرار پالس