کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تپه یزدان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
sand hump
تپۀ شنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] تپهای شنی که در انتهای یک خط فرعی برای متوقف کردن قطار فراری ایجاد میکنند
-
rolling terrain
تپهماهور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] جادهای که شیب آن بین سه تا هفت درصد متغیر باشد
-
abyssal hill, abyssal knoll
تپۀ مغاکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] ساختاری معمولاً آتشفشانی در کف اقیانوسها با ارتفاع کمتر از 1000 متر
-
mesa
تختتپه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] تپهای وسیع و منفرد با قلۀ مسطح و دامنههای پرشیب
-
جنگ تپه
لغتنامه دهخدا
جنگ تپه . [ ج َ ت َپ ْ پ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان آواجیق بخش حومه ٔ شهرستان ماکو، دارای 141 تن سکنه . آب آن از خان و محصول آن غلات و بزرک . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
تاش تپه
لغتنامه دهخدا
تاش تپه . [ ت َپ ْ پ َ ] (اِخ ) در «مانائی » جنوب دریاچه ٔ ارومیه که پادشاه «هالدیا» (خالدی ) موسوم به «منواش » پس از تصرف «پارسوا» کتیبه ای در تاش تپه از خود باقی گذاشت . رجوع به تاریخ کرد تألیف رشید یاسمی ص 52 شود.
-
تپه خلج
لغتنامه دهخدا
تپه خلج . [ ت َپ ْ پ َ خ َ ل َ ](اِخ ) دهی جزء دهستان سفلی شهرستان اراک است که در سی هزارگزی جنوب باختر آستانه و شش هزارگزی راه عمومی واقع است کوهستانی و سردسیر است و 186 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و چشمه سار است و محصول آنجا غلات و بنشن و شغل اهالی...
-
تپه اسماعیل
لغتنامه دهخدا
تپه اسماعیل . [ ت َپ ْ پ َ اِ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیلوار است که در بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان و در بیست و هفت هزارگزی شمال خاوری دزگران و دو هزارگزی شمال ویژه واقع است . دشتی است سردسیر و 365 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ ویژه و محصول آن غلات...
-
تپه افشار
لغتنامه دهخدا
تپه افشار. [ ت َپ ْ پ َ اَ ](اِخ ) دهی از دهستان میان دربند است که در بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان و در سی و پنج هزارگزی شمال باختری کرمانشاهان و یکهزار و پانصدگزی باختری شوسه ٔ سنندج واقع است . دشتی است سردسیر و 210 تن سکنه دارد.آب آن از چشمه ٔ سراب...
-
تپه باشی
لغتنامه دهخدا
تپه باشی . [ ت َپ ْ پ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان فرورق است که در بخش حومه ٔ شهرستان خوی و در یازده هزارگزی باختری خوی و یکهزار وپانصد گزی جنوب شوسه ٔ خوی به سیه چشمه واقع است . جلگه ای است معتدل مالاریایی و 431 تن سکنه دارد. آب آن از رود الند، و چشمه و...
-
تپه باشی
لغتنامه دهخدا
تپه باشی . [ ت َپ ْ پ َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان اجارود است که در بخش گرمی شهرستان اردبیل و در چهارده هزارگزی شوسه ٔ گرمی به بیله سوار واقع است . جلگه ای گرمسیر است و 32 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوبات و شغل مردم آنجا زراعت و گله ...
-
تپه برنگ
لغتنامه دهخدا
تپه برنگ . [ ت َپ ْ پ َ ب ِ رَ ] (اِخ ) دهی از بخش پشت آب شهرستان زابل است که در سی و شش هزارگزی شمال بنجار کنار مرز افغان واقع است . جلگه ای گرم و معتدل است و 507 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ هیرمند و محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی آنجا زراع...
-
تپه بور
لغتنامه دهخدا
تپه بور. [ ت َپ ْ پ َ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان جوانرود است که در بخش پاوه ٔ شهرستان سنندج و در پنجاه هزارگزی جنوب راه اتومبیل رو کرمانشاه به پاوه واقع است . کوهستانی و سردسیر است و 35 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
تپه بور
لغتنامه دهخدا
تپه بور. [ ت َپ ْ پ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش تکاب است که در شهرستان مراغه و ده هزار و پانصد گزی باختری تکاب و پنج هزارگزی شمال راه ارابه رو تکاب به میرانشاه واقع است . کوهستانی و معتدل است و 217 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات ...
-
تپه ترکمان
لغتنامه دهخدا
تپه ترکمان . [ت َپ ْ پ َ ت ُ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان باراندوزچای است که در بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه و در بیست و یک هزارگزی جنوب خاوری ارومیه و در مسیر راه ارابه رو ترکمان واقع است . جلگه ای معتدل و سالم است . و 75 تن سکنه دارد. آب آن از رود باران...