کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تپاس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تپاس
لغتنامه دهخدا
تپاس . [ ت َ ] (اِ) پارسی ریاضت است و تپاسی یعنی ریاضت کش و رنج و کم خوابی و کم خواری بر خود نهادن و تَپاسْبُد... ریاضت کشنده و مجاهدت کننده و آن را «هرتاسب » نیز گویند و «سرداسب » نیز خداجویی است که بی کم خوابی و کم خواری و جز تنهائی گزینی برهبرهای ...
-
جستوجو در متن
-
tepas
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تپاس
-
تپاسی
لغتنامه دهخدا
تپاسی . [ ت َ ] (ص نسبی ) منسوب به تپاس . ریاضت کش . (ناظم الاطباء). رجوع به تپاس شود.
-
تپاسبد
لغتنامه دهخدا
تپاسبد. [ ت َ ب ُ ] (ص ) ریاضت کشنده و مرتاض و مجاهدت کننده . (ناظم الاطباء). رجوع به تپاس شود.