کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تَّابِعِينَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تَّابِعِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
خدمتکاران - دنباله روها
-
واژههای مشابه
-
تابعین
فرهنگ فارسی معین
(بِ) [ ع . ] (اِ.) جِ تابع . 1 - تابعان . 2 - آنان که اصحاب رسول را دیده باشند.
-
تابعین
لغتنامه دهخدا
تابعین .[ ب ِ ] (ع ص ، اِ) جمع تابع در حالت نصبی و جری . || (اِخ ) به اصطلاح محدثین جماعت مسلمانان که بیکی یا بیشتری از اصحاب رسول اﷲ صلی اﷲ علیه و آله و سلم ملاقات نموده باشند و تبع تابعین آنانکه تابعین را دیده باشند. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). افاض...
-
تابعین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی، جمعِ تابع] tābe'in = تابع
-
جستوجو در متن
-
teguexin
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تابعین
-
اتباع
واژگان مترادف و متضاد
۱. پیروان، وابستگان ۲. تابعین، شهروند ≠ بیگانگان
-
ابوماجده
لغتنامه دهخدا
ابوماجده . [ اَ ج ِ دَ ] (اِخ ) حنفی . از تابعین است .
-
ابوحبره
لغتنامه دهخدا
ابوحبره . [ اَ ح َ رَ ] (اِخ ) نام یکی از تابعین .
-
ابوالیقظان
لغتنامه دهخدا
ابوالیقظان . [ اَ بُل ْ ی َ ] (اِخ ) لقب یکی از تابعین است .
-
اصحاب
واژگان مترادف و متضاد
۱. دمخوران، دمسازان، همراهان، همنشینان، یاران ۲. پیروان، تابعین
-
وائل
فرهنگ نامها
(تلفظ: vā’l) (عربی) طالب رستگاری ؛ (در اعلام) نام چند تن از صحابه و تابعین .
-
اتباع
فرهنگ فارسی معین
( اَ) [ ع . ] (اِ.) جِ تابع و تبع ؛ تابعین ، پیروان .
-
ابن بجدان
لغتنامه دهخدا
ابن بجدان . [ اِ ن ُ ب ُ ] (اِخ ) نام یکی از تابعین . (منتهی الارب ).