کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تِریاکى پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تِریاکى
لهجه و گویش بختیاری
teryâki تریاکى.
-
واژههای مشابه
-
تریاکی
واژگان مترادف و متضاد
۱. افیونی، معتاد، وافوری ≠ سالم، غیرمعتاد ۲. بهرنگ تریاک، تریاکگون
-
تریاکی
لغتنامه دهخدا
تریاکی . [ ت َ / ت ِرْ ] (ص نسبی ) افیونی را تریاکی خوانند. (فرهنگ جهانگیری ). کسی که به افیون خوردن عادت دارد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). افیونی است . (برهان ). آنکه مبتلا به خوردن یا کشیدن تریاک است . تریاک کش . وافوری . || (اصطلاح ) تریاکی چیزی شد...
-
تریاکی
لغتنامه دهخدا
تریاکی . [ ت َرْ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان انگوران در بخش ماه نشان شهرستان زنجان و 10 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
تریاکی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به تریاک) [یونانی. فارسی] ta(e)r[i]yāki ۱. کسی که عادت به کشیدن یا خوردن تریاک دارد.۲. به رنگ تریاک؛ قهوهای تیره.
-
تریاکی
لهجه و گویش تهرانی
رنگ قهوه ای تیره
-
جستوجو در متن
-
teriyakis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترياکی
-
teriyaki
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترياکی
-
تلخک باز ،تل باز
لهجه و گویش تهرانی
تریاکی
-
فوری
لهجه و گویش تهرانی
تریاکی
-
بافوری
لهجه و گویش تهرانی
معتاد،تریاکی
-
عملی
لهجه و گویش تهرانی
تریاکی،معتاد
-
افیونی
واژگان مترادف و متضاد
تریاکی، معتاد، وافوری