کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تُمُون قِرّى پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تُمُون قِرّى
لهجه و گویش بختیاری
tomun-qerri دامن کوتاه و پرچین بانوان.
-
واژههای مشابه
-
تمون
لغتنامه دهخدا
تمون . [ ت َ م َوْوُ ] (ع مص ) بسیار نفقه دادن عیال را. (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ذخیره کردن آنچه لازم باشد. از مؤنت . (از اقرب الموارد).
-
بَن تُمون
لهجه و گویش بختیاری
ban tomun بندِ تنبان.