کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تُل و تُل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تُل و تُل
فرهنگ گنجواژه
صدای جوشیدن.
-
واژههای مشابه
-
تل
واژگان مترادف و متضاد
۱. پشته، تپه، رش، نجد ≠ هامون ۲. انبار، خرمن ۳. توده، انباشتگی ۴. امرد، مزلف
-
تل
فرهنگ فارسی معین
(تَ لّ) [ ع . ] (اِ.) پشته ، تپة بلند. ج . تلال .
-
تل
لغتنامه دهخدا
تل . [ ؟ ] (اِ) اسم هندی سم است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به سم شود.
-
تل
لغتنامه دهخدا
تل . [ ت َ ] (اِخ ) تال . رجوع به تال شود.
-
تل
لغتنامه دهخدا
تل . [ ت ِ ] (ترکی ، اِ) زبان را گویند. (آنندراج ). در آذربایجان دِل گویند.
-
تل
دیکشنری عربی به فارسی
تپه , پشته , تل , توده , توده کردن , انباشتن , برامدگي , خرپشته , ماهور , با خاک ريز محصور کردن , خاک ريزساختن
-
تل
دیکشنری فارسی به عربی
تل
-
تَل
لهجه و گویش بختیاری
ta:l تلخ.
-
تل
واژهنامه آزاد
(لری) [tal] تلخ، خلاف شیرین.
-
تُلُ تُلُ
لهجه و گویش بختیاری
tolo tolo دستهدسته، گروه گروه.
-
تل ابراهیم
لغتنامه دهخدا
تل ابراهیم . [ ت َل ْ ل ِ اِ ] (اِخ ) نامی است که اکنون شهر مرد را نامند که از شهرهای شنعا بود. رجوع به فرهنگ ایران باستان صص 118-119 شود.
-
تل بطریق
لغتنامه دهخدا
تل بطریق . [ ت َل ْ ل ُ ب َ ](اِخ ) شهری بود به سرزمین روم در ناحیه ٔ مرزی ، سیف الدولةبن حمدان آنرا ویران کرد. (از معجم البلدان ).
-
تل پولم
لغتنامه دهخدا
تل پولم . [ ل ِ پ ُ ل ِ ] (اِخ ) برطبق روایت دودور پس از مرگ اسکندر حکومت کرمان به وی رسید. رجوع به ایران باستان ج 3 ص 1967، 1993، 2019 شود.