کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تُقُلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تقلی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] [عامیانه] toq[o]li بره؛ گوسفند ششماهه.
-
تُغُلی
لهجه و گویش تهرانی
گوسفند ماده یکساله
-
تقلی
واژهنامه آزاد
گوسفند ماده حد فاصل سنی بین بره و میش
-
جستوجو در متن
-
تقلا
فرهنگ فارسی معین
(تَ قَ لّ) [ ع . تقلی ] (مص ل .) کوشش و تلاش کردن .
-
دشمنی نمودن
لغتنامه دهخدا
دشمنی نمودن . [ دُ م َ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) اظهار عداوت . پیدا آوردن دشمنی . خصومت نشان دادن . دشمنی کردن . عداوت و خصومت کردن . تبغض . (دهار). تقلی . (منتهی الارب ). تمقت . (تاج المصادر بیهقی ): تجاذل ؛ با هم کینه داشتن و دشمنی نمودن . تع...
-
بریان شدن
لغتنامه دهخدا
بریان شدن . [ ب ِرْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) برشته شدن . کباب شدن . اِنشواء.(از تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ). تقلّی . (از تاج المصادر بیهقی ). نُضج . (از دهار) : ز تیغ تو الماس بریان شودزمین روز جنگ تو گریان شود. فردوسی .من از دخت مهراب گریان شدم ...