کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تُقَاتِلُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تُقَاتِلُ
فرهنگ واژگان قرآن
مي جنگد
-
واژههای مشابه
-
تقاتل
فرهنگ فارسی معین
(تَ تُ) [ ع . ] (مص م .) یکدیگر را کشتن .
-
تقاتل
لغتنامه دهخدا
تقاتل . [ ت َ ت ُ ] (مص ) اقتتال . (زوزنی ). کارزار کردن و بهم کشتن نمودن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). یکدیگر را کشتن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
-
تقاتل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] taqātol ۱. یکدیگر را کشتن.۲. با هم جنگ کردن؛ کارزار کردن.
-
واژههای همآوا
-
تقاتل
فرهنگ فارسی معین
(تَ تُ) [ ع . ] (مص م .) یکدیگر را کشتن .
-
تقاتل
لغتنامه دهخدا
تقاتل . [ ت َ ت ُ ] (مص ) اقتتال . (زوزنی ). کارزار کردن و بهم کشتن نمودن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). یکدیگر را کشتن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
-
تقاتل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] taqātol ۱. یکدیگر را کشتن.۲. با هم جنگ کردن؛ کارزار کردن.
-
جستوجو در متن
-
تناجز
لغتنامه دهخدا
تناجز. [ ت َ ج ُ ] (ع مص ) کشش کردن و همدیگر پیکار نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تقاتل و تبارز. (اقرب الموارد).
-
تلاحم
لغتنامه دهخدا
تلاحم . [ ت َ ح ُ ] (ع مص ) باهم پیوستن . (زوزنی ) (مجمل اللغة). پیوسته شدن .(ناظم الاطباء). بهم پیوستن چیزی سپس متباین بودن آن . || تقاتل . (از اقرب الموارد). || (اِمص ) پیوستگی استخوانها بهم . (ناظم الاطباء).
-
تعالج
لغتنامه دهخدا
تعالج . [ ت َ ل ُ ] (ع مص ) عمل کردن و مشغول شدن به چیزی . (ناظم الاطباء). || یکدیگر را علاج کردن . تعاطی علاج . (از اقرب الموارد). || با هم کوشش کردن . (ناظم الاطباء). || تعالج دو مرد؛ تزاول و تقاتل آنها. (از اقرب الموارد).
-
توغم
لغتنامه دهخدا
توغم . [ ت َ وَغ ْ غ ُ ] (ع مص ) خشم گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ). خشم گرفتن بر کسی : توغم علیه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). || تقاتل و تناظر سخت ابطال در جنگ . (از اقرب الموارد).
-
متقاتل
لغتنامه دهخدا
متقاتل . [ م ُ ت َ ت ِ ] (ع ص ) کارزارکننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). || بهم کشتن نماینده . (از آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). هم دیگر را کشنده . (ناظم الاطباء). و...