کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تُغُل،تغلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تُغُل،تغلی
لهجه و گویش تهرانی
کوتاه و چاق ،بره چاق،کُپُل،کپلی
-
واژههای مشابه
-
تغل
لغتنامه دهخدا
تغل . [ ت ُ غ َ ] (اِ) آغل و جای باش گوسپندان . (ناظم الاطباء).
-
تغلی
لغتنامه دهخدا
تغلی . [ ت َ غ َل ْلی ] (ع مص ) غالیه بکار داشتن . (تاج المصادر بیهقی )(زوزنی ). خضاب کردن در غالیه و آلودن آن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). تغلل . (اقرب الموارد). و رجوع به تغلل و تغلف شود.
-
تغلی
لغتنامه دهخدا
تغلی . [ ت ُ غ ُ ] (اِ) بره یکساله . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (یادداشت مرحوم دهخدا). در گناباد خراسان بره ٔ یکساله ، از نوع میشینه را گویند.- بره ٔ تغلی ؛ بره ٔ فربه . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
تُغُلی
لهجه و گویش تهرانی
گوسفند ماده یکساله