کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تُرْفَعَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تُرْفَعَ
فرهنگ واژگان قرآن
که بلندي و رفعت داده شود
-
واژههای مشابه
-
ترفع
واژگان مترادف و متضاد
۱. برتری جستن ۲. خودرا برتر پنداشتن، خود را برتر گرفتن ۳. برتریداشتن، برتر بودن، سر بودن
-
ترفع
فرهنگ فارسی معین
(تَ رَ فُّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - برتری نمودن ، بلندی جستن . 2 - سربلندی ، غرور.
-
ترفع
لغتنامه دهخدا
ترفع. [ ت َ رَف ْ ف ُ ] (ع مص ) برتری نمودن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). برتری کردن . (دهار). بلندی گرفتن و بالا شدن . (از اقرب الموارد) (از المنجد). بلندی جُستن و کنایه از غرور و تکبر. (غیاث اللغات ) (آنندراج ): ترفعت بی همتی عن کذا. (از المنجد)...
-
ترفع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] taraffo' ۱. بلندی جستن؛ به بلندی گراییدن.۲. خود را از دیگران برتر دانستن.۳. بلند شدن.۴. بلندمرتبه شدن.۵. سربلندی.۶. غرور؛ تکبر.
-
واژههای همآوا
-
ترفع
واژگان مترادف و متضاد
۱. برتری جستن ۲. خودرا برتر پنداشتن، خود را برتر گرفتن ۳. برتریداشتن، برتر بودن، سر بودن
-
ترفع
فرهنگ فارسی معین
(تَ رَ فُّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - برتری نمودن ، بلندی جستن . 2 - سربلندی ، غرور.
-
ترفع
لغتنامه دهخدا
ترفع. [ ت َ رَف ْ ف ُ ] (ع مص ) برتری نمودن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). برتری کردن . (دهار). بلندی گرفتن و بالا شدن . (از اقرب الموارد) (از المنجد). بلندی جُستن و کنایه از غرور و تکبر. (غیاث اللغات ) (آنندراج ): ترفعت بی همتی عن کذا. (از المنجد)...
-
ترفع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] taraffo' ۱. بلندی جستن؛ به بلندی گراییدن.۲. خود را از دیگران برتر دانستن.۳. بلند شدن.۴. بلندمرتبه شدن.۵. سربلندی.۶. غرور؛ تکبر.
-
طرفا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: طرفاء] (زیستشناسی) [قدیمی] tarfā درخت گز.
-
طَرَفاً
فرهنگ واژگان قرآن
برخی (عبارت " لِيَقْطَعَ طَرَفاً مِّنَ ﭐلَّذِينَ کَفَرُواْ " یعنی :تا برخى از كافران را [از ريشه و بن] نابود كند)
-
طرفا
واژهنامه آزاد
درخت گز