کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تُرشک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تُرشک
لهجه و گویش تهرانی
گیاهی تیغدار، برگ ترش آنرا با نمک میخورند.
-
واژههای مشابه
-
ترشک
فرهنگ فارسی معین
(تُ شَ) (اِ.) گیاهی مانند شبدر با گل های زرد یا سرخ .
-
ترشک
لغتنامه دهخدا
ترشک . [ ت ُ ش َ ] (اِ) پرنده ای سبزرنگ . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || برگ گیاهی است ترش مزه . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). و آنرا ترش گیاه نیز گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). گیاهی که بتازی حماض گویند. (ناظم الاطباء). قسمی س...
-
ترشک
لغتنامه دهخدا
ترشک . [ ت ُ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سوسن که در بخش ایزه ٔ شهرستان اهواز و در 42هزارگزی شمال خاوری ایزه قرار دارد. کوهستانی و گرمسیر است و 240 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغراف...
-
ترشک
لغتنامه دهخدا
ترشک . [ ت ُ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهپایه ٔ بخش نوبران که در شهرستان ساوه و 32هزارگزی شمال خاوری نوبران و 18هزارگزی راه عمومی قرار دارد. کوهستانی و سردسیر است و 237 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه سار و محصول آنجا غلات و بنشن و بادام و شغل اهال...
-
ترشک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) toršak ۱. گیاهی شبیه شبدر، با سه یا چهار برگچه و گلهای سرخ یا زردرنگ.۲. ‹ترشه› گیاهی صحرایی با برگهای درشت شبیه برگ چغندر که طعم ترش دارد و آن را مانند سبزی در آش و بعضی غذاهای دیگر میریزند.
-
تُرشَک
لهجه و گویش بختیاری
toršak نام گیاهى خودرو و ترشمزه.
-
ساق ترشک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] ‹ساقتروشک› (زیستشناسی) sāqtoršak = ترشک
-
واژههای همآوا
-
ترشک
فرهنگ فارسی معین
(تُ شَ) (اِ.) گیاهی مانند شبدر با گل های زرد یا سرخ .
-
ترشک
لغتنامه دهخدا
ترشک . [ ت ُ ش َ ] (اِ) پرنده ای سبزرنگ . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || برگ گیاهی است ترش مزه . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). و آنرا ترش گیاه نیز گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ). گیاهی که بتازی حماض گویند. (ناظم الاطباء). قسمی س...
-
ترشک
لغتنامه دهخدا
ترشک . [ ت ُ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سوسن که در بخش ایزه ٔ شهرستان اهواز و در 42هزارگزی شمال خاوری ایزه قرار دارد. کوهستانی و گرمسیر است و 240 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغراف...
-
ترشک
لغتنامه دهخدا
ترشک . [ ت ُ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کوهپایه ٔ بخش نوبران که در شهرستان ساوه و 32هزارگزی شمال خاوری نوبران و 18هزارگزی راه عمومی قرار دارد. کوهستانی و سردسیر است و 237 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه سار و محصول آنجا غلات و بنشن و بادام و شغل اهال...
-
ترشک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) toršak ۱. گیاهی شبیه شبدر، با سه یا چهار برگچه و گلهای سرخ یا زردرنگ.۲. ‹ترشه› گیاهی صحرایی با برگهای درشت شبیه برگ چغندر که طعم ترش دارد و آن را مانند سبزی در آش و بعضی غذاهای دیگر میریزند.