کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تَکلیس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
calcination
تَکلیس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] فرایندی که در آن جسمی را در دمایی پایینتر از دمای ذوب آن گرم میکنند تا تجزیۀ شیمیایی یا انتقال فاز صورت گیرد
-
واژههای مشابه
-
تکلیس
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) آهک مالی کردن ، به جسمی گرما دادن تا مانند آهک شود.
-
تکلیس
لغتنامه دهخدا
تکلیس . [ت َ ] (ع مص ) حمله کردن و کوشیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). || بددلی کردن و گریختن . از اضداد است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || سیراب گر دیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب ...
-
تکلیس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] taklis ۱. آهک کردن؛ آهکمالی کردن؛ اندود کردن با آهک یا ساروج.۲. (شیمی) حرارت دادن به جسمی تا مانند آهک شود.
-
تکلیس
دیکشنری فارسی به عربی
تکلس
-
واژههای همآوا
-
تکلیس
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) آهک مالی کردن ، به جسمی گرما دادن تا مانند آهک شود.
-
تکلیس
لغتنامه دهخدا
تکلیس . [ت َ ] (ع مص ) حمله کردن و کوشیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). || بددلی کردن و گریختن . از اضداد است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || سیراب گر دیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب ...
-
تکلیس
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] taklis ۱. آهک کردن؛ آهکمالی کردن؛ اندود کردن با آهک یا ساروج.۲. (شیمی) حرارت دادن به جسمی تا مانند آهک شود.
-
جستوجو در متن
-
calcination
فرهنگ لغات علمی
تکلیس
-
calcination temperature
فرهنگ لغات علمی
دمای تکلیس
-
calcination temperature
فرهنگ لغات علمی
دمای تکلیس
-
مکلس
لغتنامه دهخدا
مکلس . [ م ُ ک َل ْ ل ِ ] (ع ص ) آنکه تکلیس کند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به تکلیس شود.