کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تَپساز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
pulse dispersion
پاشش تَپ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] افزایش پهنای تَپ/ پالس براثر عبور از خط انتقال متـ . پاشش پالس
-
تپ تپو
لغتنامه دهخدا
تپ تپو. [ ت َ ت َ ] (اِ) بیماریی است که در خواب از گرانی غذا حاصل شود و به عربی کابوس گویند. (لغت محلی شوشتر). || نان تنکی را که بر تاوه پزند. (لغت محلی شوشتر).
-
تپ فر
لغتنامه دهخدا
تپ فر. [ ت ُ ف ِ ] (اِخ ) رودولف . داستان سرای صحنه پرداز سویسی که در 1797 م . در ژنو متولد شد و بسال 1846 م . در همانجا درگذشت . آثار او سرشار از لطافت و ذوق و مطایبه است . از جمله ٔ تصنیفات او است : زنان جدید ژنو . سفرهای پرپیچ و خم .
-
تپ گرفته
لغتنامه دهخدا
تپ گرفته . [ ت َ گ ِ رِ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) محموم . (اشتینگاس ). تب گرفته . که به بیماری تب مبتلی باشد. رجوع به تب و دیگر ترکیب های آن شود.
-
تَپ تَپو
لهجه و گویش بختیاری
tap-tapu بختک، کابوس، نوعى نارسایى قلبى و مغزى (در فرهنگ عامیانه نام موجودى است که در خواب به سراغ آدمى مىآید و جزءجزء بدنش را روى جزء به جزء بدن انسان مىاندازد. بهدلیل سنگینى وزن او انسان در حالت خواب قادر به هیچگونه حرکتى نیست. گویند اگر کسى بتواند...
-
تِپ تِب
لهجه و گویش تهرانی
صدای افتادن
-
pulse-height selector
گزینشگر ارتفاع تَپ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مداری که تَپها/ پالسهای ورودی آن در محدودۀ بین دو مقدار معین قرار میگیرد متـ . گزینشگر دامنه amplitude selector
-
pulse duty factor, pulse duty cycle, duty cycle, reciprocal duty ratio
نسبت حضور تَپ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] نسبت پهنای تَپ/ پالس به بازۀ تکرار تَپ/ پالس متـ . نسبت حضور پالس
-
pulse compression
فشردهسازی تَپ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] فرایند کاهش پهنای تَپ/ پالس در پردازش نشانک/ سیگنال متـ . فشردهسازی پالس
-
pulse frequency modulation
مدولهسازی بسامد تَپ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] نوعی مدولهسازی که در آن فرستنده موج حاملی شامل قطار یکنواختی از تپها را ارسال میکند و با تغییر بسامد این موج، اطلاعات را بر آن سوار میکند اختـ . مداپ PFM
-
pulse width modulation, pulse duration modulation
مدولهسازی پهنای تَپ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] نوعی مدولهسازی که در آن نشانک/ سیگنال مدولهساز، پهنای تَپ/ پالس را تغییر میدهد متـ . مدولهسازی پهنای پالس
-
pulse modulation
مدولهسازی تَپ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] نوعی مدولهسازی که در آن، مشخصۀ تَپی/ پالسی توسط نشانک/ سیگنال مدولهساز تغییر داده میشود، مانند مدولهسازی بسامد تَپ/ پالس و مدولهسازی فاز تَپ/ پالس متـ . مدولهسازی پالس
-
sync pulse generator, SPG, sync motor, sync-signal generator, sync generator, synchronizing generator
مولد تَپ همگاهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] مولدی الکترونیکی که ازطریق ایجاد تپهای همگاهی تصویر دوربینهای تلویزیونی را با تصویر گیرندههای تلویزیونی هماهنگ میکند
-
pulse duration distortion
اعوجاج پهنای تَپ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] تفاوت پهنای تَپ/ پالس در دو نقطۀ مختلف خط انتقال براثر تغییر شکل تَپ/ پالس متـ . اعوجاج پهنای پالس
-
pulse-height analyser
تحلیلگر ارتفاع تَپ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ابزاری الکترونیکی که تَپها/ پالسهای مختلف را دریافت و آنها را برحسب ارتفاعشان دستهبندی میکند متـ . تحلیلگر بسکاناله multichannel analyser