کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تَوَجَّهَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
قابل توجه
فرهنگ واژههای سره
در خور نگرش، چشمگیر
-
attention seeking
توجهطلبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] هرگونه رفتاری که برای جلب تأیید و توجه دیگران صورت گیرد
-
توجه داشتن
لغتنامه دهخدا
توجه داشتن . [ ت َ وَج ْ ج ُه ْ ت َ ] (مص مرکب ) دقت داشتن . زیر نظر داشتن . مراقب بودن . || نگاه و نظر مرحمت به کسی یا چیزی داشتن . رجوع به توجه و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
توجه کردن
لغتنامه دهخدا
توجه کردن . [ ت َ وَج ْ ج ُه ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) توجه نمودن . دقت کردن . روی کردن به چیزی . مراقبت کردن . || نظر مرحمت بکسی داشتن . ملاطفت و مهربانی کردن بکسی . ابراز علاقه کردن بکسی . رجوع به توجه و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
توجه نمودن
لغتنامه دهخدا
توجه نمودن . [ ت َ وَج ْ ج ُه ْ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ] (مص مرکب ) ملاطفت کردن . نوازش نمودن . (ناظم الاطباء). توجه کردن . || روی نهادن به ... روی کردن به ... روی بسوی چیزی یا کسی کردن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به توجه و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
توجه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
احضر , خيمة , علامة , ملاحظة
-
قابل توجه
دیکشنری فارسی به عربی
بارز , رائع , ضرب , کبير
-
مورد توجه
دیکشنری فارسی به عربی
بارز
-
بدون توجه
دیکشنری فارسی به عربی
علي الرغم من
-
بی توجه
دیکشنری فارسی به عربی
غافل , متواني
-
جالب توجه
دیکشنری فارسی به عربی
بارز , بحيوية , تحرري , رائع
-
توجه کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أَخَذَ بالْحُسْبانِ
-
attention-switching exercise
تمرین توجهگردانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] هریک از تمرینهایی که فرد با کمک آنها میتواند افکار خود را از موضوعاتی مانند ولع و وسوسۀ مصرف مواد و الکل منحرف کند و به سمت وقایع اطرافش متوجه کند
-
توجه بسوی خاور
دیکشنری فارسی به عربی
وجه
-
عدم توجه بعالم مادی
دیکشنری فارسی به عربی
انطواء ذاتي