کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تَقًی به توقًی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تَقًی به توقًی
لهجه و گویش تهرانی
با کوچکترین بهانه
-
واژههای مشابه
-
تقی
فرهنگ نامها
(تلفظ: taqi) (عربی) (در قدیم) تقوا پیشه ، پرهیزکار ؛ (در اعلام) نام نهمین امام شیعیان امام محمد تقی (ع) ؛ میرزا تقی خان امیرکبیر از بزرگترین مردان سیاسی دورهی قاجار .
-
تقی
واژگان مترادف و متضاد
پرهیزگار، باتقوا، تقواپیشه، متقی، پرواپیشه، خداترس ≠ بیتقوا
-
تقی
فرهنگ فارسی معین
(تَ یّ) [ ع . ] (ص .) پرهیزگار. ج . اتقیاء.
-
تقی
لغتنامه دهخدا
تقی . [ ت َ ] (اِخ ) دهی است از بخش شیب آب شهرستان زابل که 398 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
تقی
لغتنامه دهخدا
تقی . [ ت َ ] (اِخ ) میرزا... از شعرای دوره ٔصفویه و معاصر شاه سلیمان است و این بیت از اوست :در فضای تنگ دل راحت نمیگیرد قرارگویی آبادانئی نزدیک این ویرانه نیست .(از قاموس الاعلام ترکی ).
-
تقي
دیکشنری عربی به فارسی
خدايي , خدا شناس , با خدا , ديندار , پرهيزگار , زاهد , متقي , پارسا , وارسته
-
تقی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: تقّی، جمع: اَتقیاء] [قدیمی] taqi[y] پرهیزکار؛ خداترس؛ باتقوا.
-
نخل تقی
لغتنامه دهخدا
نخل تقی . [ ن َ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ثلاث بخش کنگان شهرستان بوشهر، در 65 هزارگزی جنوب شرقی کنگان درجلگه ٔ گرمسیری واقع است و 1150 تن سکنه دارد. آبش از چاه ، محصولش غلات و خرما و تنباکو و شغل اهالی زراعت و صید ماهی است . (از فرهنگ جغرافیائی ...
-
شاه تقی
لغتنامه دهخدا
شاه تقی . [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان پیوه ژن بخش فریمان شهرستان مشهد. دارای 729 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
تقی مازندرانی
لغتنامه دهخدا
تقی مازندرانی . [ ت َ ی ِ زَ دَ ] (اِخ ) میرزا... از شعرای ایران است و این بیت از اوست :ز دام اشک چون پروانه فارغبال میگردم چراغ هرکه روشن میشود خوشحال میگردم .(از قاموس الاعلام ترکی ).
-
تقی آباد
لغتنامه دهخدا
تقی آباد. [ ت َ ] (اِج ) دهی است از دهستان جعفرآباد فاروج که در بخش حومه ٔ شهرستان قوچان واقع است و 135 تن سکنه دارد و محصول آنجا غله و انگور است و مردم آنجاقالی بافی میکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
تقی آباد
لغتنامه دهخدا
تقی آباد. [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان خرمرود شهرستان تویسرکان است که 174 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
تقی آباد
لغتنامه دهخدا
تقی آباد. [ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سگوند است که در بخش زاغه ٔ شهرستان خرم آباد واقع است و 150 تن سکنه دارد و مردم آنجا که از طایفه ٔ سگوند میباشند ییلاق و قشلاق میکنند و مزرعه ٔ تقی آباد هم جزء این روستاست . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).