کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تَعْرِفُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تَعْرِفُ
فرهنگ واژگان قرآن
شناخته مي شود - مي يابي
-
واژههای مشابه
-
تعرف
فرهنگ فارسی معین
(تَ عَ رُّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - آشنا شدن ، شناخته گردیدن . 2 - شناختن ، پژوهیدن .
-
تعرف
لغتنامه دهخدا
تعرف . [ ت َ ع َرْ رُ ] (ع مص ) معرفت جستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شناختن . (آنندراج ) : من که باشم با تعرفهای حق که برآرد نفس من اشکال و دق . (مثنوی ).|| پژوهیدن . (فرهنگ فارسی معین ). بازجست و تحقیق از کار کسی : رعایای خراسان قصه ها به درگ...
-
تعرف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] ta'arrof ۱. شناخته شدن.۲. آشنا شدن.۳. خود را شناساندن.
-
خالف تعرف
لغتنامه دهخدا
خالف تعرف . [ ل ِ ت ُ رَ ] (ع جمله ٔ فعلیه ) مخالفت کن تا معروف شوی . رجوع به «خالف تشهر» شود.
-
واژههای همآوا
-
طارف
فرهنگ نامها
(تلفظ: tāref) مال نو ، مال تازه در مقابل تالد .
-
تعرف
فرهنگ فارسی معین
(تَ عَ رُّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - آشنا شدن ، شناخته گردیدن . 2 - شناختن ، پژوهیدن .
-
طارف
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ ع . ] (اِ.) مال نو، مال تازه .
-
طارف
لغتنامه دهخدا
طارف . [ رِ ] (ع ص ) مال نو. مال تازه . مال بهتر. خلاف تالد. (آنندراج )(غیاث الغات ) (مهذب الاسماء). مال مستحدث . مال نو یافته را گویند. (برهان ) .
-
تعرف
لغتنامه دهخدا
تعرف . [ ت َ ع َرْ رُ ] (ع مص ) معرفت جستن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شناختن . (آنندراج ) : من که باشم با تعرفهای حق که برآرد نفس من اشکال و دق . (مثنوی ).|| پژوهیدن . (فرهنگ فارسی معین ). بازجست و تحقیق از کار کسی : رعایای خراسان قصه ها به درگ...
-
تعرف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] ta'arrof ۱. شناخته شدن.۲. آشنا شدن.۳. خود را شناساندن.
-
طارف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] tāref مال نو؛ مالی که تازه بهدست آمده.
-
تارُف
لهجه و گویش بختیاری
târof تعارف.