کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تَطَاوَلَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تَطَاوَلَ
فرهنگ واژگان قرآن
به درازا انجاميد-طول کشيد
-
واژههای مشابه
-
تطاول
واژگان مترادف و متضاد
۱. تعدی، جفا، جور، درازدستی، دستاندازی، ستم، ظلم، گردنکشی ۲. تعدی کردن، دستاندازی کردن، گردنکشی کردن ≠ مهر
-
تطاول
فرهنگ فارسی معین
(تَ وُ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - گردنکشی کردن . 2 - دست درازی کردن و تعدی کردن .
-
تطاول
لغتنامه دهخدا
تطاول . [ ت َ وُ ] (ع مص ) گردن دراز کردن بوقت نگریستن به چیزی . (منتهی الارب ). کشیده ایستادن مرد برای نگریستن دور. (از اقرب الموارد). || گردن کشی کردن . (دهار) (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (آنندراج ).گردنکشی و تکبر نمودن . (منتهی الا...
-
تطاول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tatāvol ۱. گردنکشی کردن.۲. اظهار قدرت کردن.۳. دستدرازی کردن؛ تعدی و گستاخی کردن.
-
تطاول کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ظلم کردن، ستم کردن، جفا کردن، جور کردن ۲. تعدی کردن، دستاندازی کردن
-
تطاول کشیدن
واژگان مترادف و متضاد
جفادیدن، ستم دیدن، تحمل ظلم کردن
-
تطاول کردن
لغتنامه دهخدا
تطاول کردن . [ ت َ وُ ک َ دَ] (مص مرکب ) ظلم و جور کردن . معامله کردن با درشتی و گستاخی . (ناظم الاطباء). تجاوز و تعدی : پسندیده کاران جاویدنام تطاول نکردند بر مال عام . (بوستان ).تطاول که تو کردی به دوستی با من من آن بدشمن خونخوار خویش نپْسندم . سعد...
-
تطاول پیشه
لغتنامه دهخدا
تطاول پیشه . [ ت َ وُ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) جابر و متعدی . (ناظم الاطباء). و رجوع به تطاول شود.
-
جور و تطاول
فرهنگ گنجواژه
ستم و غارت.
-
واژههای همآوا
-
تطاول
واژگان مترادف و متضاد
۱. تعدی، جفا، جور، درازدستی، دستاندازی، ستم، ظلم، گردنکشی ۲. تعدی کردن، دستاندازی کردن، گردنکشی کردن ≠ مهر
-
تطاول
فرهنگ فارسی معین
(تَ وُ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - گردنکشی کردن . 2 - دست درازی کردن و تعدی کردن .
-
تطاول
لغتنامه دهخدا
تطاول . [ ت َ وُ ] (ع مص ) گردن دراز کردن بوقت نگریستن به چیزی . (منتهی الارب ). کشیده ایستادن مرد برای نگریستن دور. (از اقرب الموارد). || گردن کشی کردن . (دهار) (زوزنی ) (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (آنندراج ).گردنکشی و تکبر نمودن . (منتهی الا...