کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تَضْلِيلٍ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تَضْلِيلٍ
فرهنگ واژگان قرآن
گمراهي - پيمودن راهي که به مقصد مورد نظر نرسد
-
واژههای مشابه
-
تضلیل
واژگان مترادف و متضاد
۱. ضلالت، گمراهی ≠ هدایت ۲. گمراه کردن ≠ هدایت کردن ۳. بهضلالت نسبت دادن، گمراه دانستن
-
تضلیل
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) گمراه کردن .
-
تضلیل
لغتنامه دهخدا
تضلیل . [ ت َ ] (ع مص ) تَضلال . (اقرب الموارد). بی راه خواندن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). منسوب کردن کسی را به ضلالت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بیراه گردانیدن . (دهار). ضایع گردانیدن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). و ر...
-
تضليل
دیکشنری عربی به فارسی
نادرستي , خيانت , عدم امانت
-
تضلیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tazlil ۱. گمراه ساختن: ◻︎ اگر نه امرش، نامی نبود از معروف / اگر نه نهیش، بودند خلق در تضلیل (ایرجمیرزا: ۳۵).۲. به ضلالت و گمراهی نسبت دادن.
-
تضليل الرأي العام
دیکشنری عربی به فارسی
انحراف افکارعمومي
-
جستوجو در متن
-
عدم امانت
دیکشنری فارسی به عربی
تضليل
-
نادرستی
دیکشنری فارسی به عربی
تضليل , خطا
-
انحراف افکارعمومی
دیکشنری فارسی به عربی
تضليل الرأي العام
-
خیانت
دیکشنری فارسی به عربی
تضليل , جرذ , جريمة , خيانة , مکر
-
عوهبة
لغتنامه دهخدا
عوهبة. [ع َ هََ ب َ ] (ع مص ) بگمراهی نسبت دادن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). تضلیل . (از اقرب الموارد).
-
بیراه گردانیدن
لغتنامه دهخدا
بیراه گردانیدن . [ گ َ دَ ] (مص مرکب ) اضلال . (تاج المصادر بیهقی ). تضلیل . (دهار). بیراه کردن . از راه بگردانیدن . از راه بیرون بردن .