کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تَسِيرُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تَسِيرُ
فرهنگ واژگان قرآن
به راه مي افتد
-
واژههای مشابه
-
تسیر
لغتنامه دهخدا
تسیر. [ ت َ س َی ْ ی ُ ] (ع مص )باز شدن پوست کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تقشر جلد. (متن اللغة) (اقرب الموارد) (المنجد). || به روش کسی رفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || سیر کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
تُثِيرُ
فرهنگ واژگان قرآن
به آسمان مي برد -به حرکت در مي آورد - تحريک مي کند-شخم مي زند
-
تَصِيرُ
فرهنگ واژگان قرآن
برمي گردد
-
جستوجو در متن
-
tusser
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تسیر
-
tesserate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تسیر
-
جان بختار
لغتنامه دهخدا
جان بختار. [ جام ْ ب َ ] (ص مرکب ) (اصطلاح نجوم ) در احکام نجومی صاحب طالع خاصی را جان بختارگویند. صاحب «التفهیم » آرد: و چون اندر تحویل یا هروقتی که باشد آنجای دانسته آید کجا تسییر رسیده است ، خداوند آن حدّ را آنجای قاسم خوانند و بپارسی جان بختار. (...
-
اسرع
لغتنامه دهخدا
اسرع . [ اَ رَ ] (ع ن تف ) نعت تفضیلی از سرعت . شتاب تر. بشتاب تر. زودتر. تندتر. تیزتر. چالاک تر. سریعتر. ازرع : و هو اسرع الحاسبین . (قرآن 62/6). علی اسرع الحال .- امثال : اسرع غدرةً من الذئب ؛ قال فیه بعض الشعراء:و کنت کذئب السوء اذ قال مرةًلعمرو...
-
ابوالقاسم
لغتنامه دهخدا
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) محمد المعتمد علی اﷲبن ابی عمرو عبّاد المعتضد باﷲبن الظافر المؤید باﷲ ابی القاسم محمد قاضی اشبیلیه ابن ابی الولید اسماعیل بن قریش بن عبادبن عمروبن اسلم بن عمروبن عطاف بن نعیم اللخمی . از وُلد نعمان بن منذر لخمی . آ...
-
حاکم بامر ا
لغتنامه دهخدا
حاکم بامر ا. [ ک ِ ب ِ اَ رِل ْلاه ] (اِخ ) ابوالعباس احمدبن مستکفی باﷲ ابوالربیع سلیمان بن حاکم بامر اﷲ اول ابوالعباس احمدبن ابی علی حسن قبّی بن علی بن ابی بکربن خلیفة مسترشد باﷲبن مستظهر باﷲ عباسی ، مشهور به حاکم دوم . سیوطی گوید: چون حاکم بامر اﷲ ...