کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تَرَکَهُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تَرَکَهُ
فرهنگ واژگان قرآن
آن را به جا گذاشت
-
واژههای مشابه
-
ترکه
واژگان مترادف و متضاد
ارث، ماترک، مردهریگ، میراث
-
ترکه
واژگان مترادف و متضاد
چوب نازک، شاخه باریکبریده
-
rib 3
ترکه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] هریک از نوارهای چوبی که با اتصال آنها به یکدیگر کاسۀ سازهای عود و لوت و سهتار ساخته میشود
-
ترکه
فرهنگ فارسی معین
(تَ کِ) (اِ.) 1 - شاخة باریک و دراز که از درخت بریده باشند. 2 - مجازاً لاغر، باریک اندام .
-
ترکه
فرهنگ فارسی معین
(تَ رِ کِ) [ ع . ترکة ] (اِ.) میراث ، مالی که از مرده به جا مانده باشد.
-
ترکه
لغتنامه دهخدا
ترکه . [ ت َ رِک َ ] (ع اِ) مأخوذ از ترکة تازی ، میراث و آنچه از شخص متوفی باقی ماند. پس نهاد. (ناظم الاطباء). مرده ریگ : پارسازاده ای را نعمت بیکران از ترکه ٔ عمان بدست افتاد. (گلستان ). چون از آن آگاهی یافتند به قم آمدند و ترکه او برداشتند. (تاریخ...
-
ترکه
لغتنامه دهخدا
ترکه . [ ت َ ک َ / ک ِ ] (اِ)شاخه ٔ بلند و باریک و سبز از هر درختی مانند ترکه ٔ انار و ترکه ٔ بید. (ناظم الاطباء). شاخ تر و باریک درخت . شاخ باریک و لمس بی گره ، یکساله یا دو ساله ٔ درختی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : که ایشان را مثل زدند و تشبیه کرد...
-
ترکه
لغتنامه دهخدا
ترکه . [ ت ُ ک َ ] (اِخ ) صاین الدین علی بن محمدبن محمد ترکه . رجوع به صائن اصفهانی شود.
-
ترکه
لغتنامه دهخدا
ترکه . [ ت ُ ک ِ ] (اِخ ) ده کوچکی از بخش گوران شهرستان کرمانشاه است که نزدیک آبادی علیکه واقع است و 50 تن سکنه دارد که از تیره ٔ تفنگچی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
ترکه
لغتنامه دهخدا
ترکه . [ ت ُ ک ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جوانرود که در بخش پاوه ٔ شهرستان سنندج و 49 هزارگزی جنوب خاوری و 7 هزارگزی جنوب راه اتومبیل رو کرمانشاه به پاوه و 4 هزارگزی جنوب قلعه ٔ جوانرود قرار دارد. کوهستانی و سردسیر است و 50 تن سکنه دارد. آب آن از چ...
-
ترکة
لغتنامه دهخدا
ترکة. [ ت َ رِ ک َ ] (ع اِ) میراث مرده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آنچه مال و متاع از مرده ماند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). میراث . (آنندراج )... و تِرکَة الشی ٔ المتروک و منه : ترکة المیت . (اقرب الموارد) (المنجد). آنچه را که آدمی در این جهان م...
-
ترکة
لغتنامه دهخدا
ترکة. [ ت َ ک َ ] (ع اِ) خود آهنین . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). خود آهنین . (از اقرب الموارد). خود آهنین که جنگجویان بر سر نهند. (از المنجد). || بیضه ٔ شترمرغ که گذاشته باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). بیضه ٔ شترمرغ و یا هر مرغی که جوجه...
-
ترکه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) tarke شاخۀ باریک و دراز که تازه از درخت بریده باشند.