کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تَحْمِلْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
frustration tolerance
تحمل سرخوردگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] توانایی فرد برای تحمل سرخوردگی
-
tolerance limits
حدهای تحمل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] در کنترل کیفیت، بالاترین و پایینترین حدی که اندازههای کالای پذیرفتنی باید در بازۀ میان آنها قرار گیرد
-
tolerance index
شاخص تحمل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] شاخصی برای اندازهگیری تحمل گیاه نسبت به تنشهای زنده و غیرزنده
-
تحمل کردن
لغتنامه دهخدا
تحمل کردن . [ ت َ ح َم ْم ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) صبر کردن و طاقت آوردن . (ناظم الاطباء). تاب آوردن . بردباری کردن . برتابیدن : با این همه تحملهای پادشاهانه میکرد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 230). و آنگاه بر زبان راند که اگر من در این خدمت مشقتی تحمل کردم ....
-
مَا تَحْمِلُ
فرهنگ واژگان قرآن
باردار نمی شود - حامله نمی شود
-
لَا تَحْمِلُ
فرهنگ واژگان قرآن
قدرت ندارند بر عهده بگیرند
-
تحمل کننده
دیکشنری فارسی به عربی
التزام
-
قابل تحمل
دیکشنری فارسی به عربی
محتمل
-
تحمل کرد
دیکشنری فارسی به عربی
اِجْتازَ ، اِحْتَمَلَ
-
تحمل یابرگزارکردن
دیکشنری فارسی به عربی
طقس
-
تحمل کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ابق , تجربة , تحمل (فعل ماض) , دب , دعم , عان , عصا , معدة , موقف
-
تحمل پذیر
دیکشنری فارسی به عربی
قابل للتحمل , محتمل
-
تحمل ناپذیر
دیکشنری فارسی به عربی
لايطاق
-
تحمل نمی کند
فرهنگ واژههای سره
برنمی تابد
-
غیر قابل تحمل
فرهنگ واژههای سره
برنتافتن