کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تَحْتَکِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تَحْتَکِ
فرهنگ واژگان قرآن
زير(پاي) تو
-
واژههای مشابه
-
تحتک
لغتنامه دهخدا
تحتک . [ ت َ ح َت ْ ت ُ ] (ع مص ) شتاب رفتن و گام خرد نهادن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || تحتک شترمرغ ریگ را؛ تفحص آن . (از قطر المحیط).
-
واژههای همآوا
-
تهتک
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیشرمی، پردهدری، رسوایی، هتاکی ۲. رسوا شدن
-
تهتک
فرهنگ فارسی معین
(تَ هَ تُّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - دریده شدن پرده . 2 - رسوایی .
-
تحتک
لغتنامه دهخدا
تحتک . [ ت َ ح َت ْ ت ُ ] (ع مص ) شتاب رفتن و گام خرد نهادن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || تحتک شترمرغ ریگ را؛ تفحص آن . (از قطر المحیط).
-
تهتک
لغتنامه دهخدا
تهتک . [ ت َ هََ ت ْ ت ُ ] (ع مص ) رسوا شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). افتضاح . (اقرب الموارد). پرده دریدن وپرده دری و بی تخمگی و رسوائی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) : به لهو و نشاط و آداب آن مشغول میباشدو بدانجای تهت...
-
تهتک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tahattok ۱. بیشرمی و بدزبانی.۲. پردهدریدگی؛ رسوایی.۳. [قدیمی] رسوا شدن.
-
جستوجو در متن
-
متحتک
لغتنامه دهخدا
متحتک . [ م ُ ت َ ح َت ْ ت ِ ] (ع ص ) شتاب رونده و گام خرد نهنده . (آنندراج ). گام کوتاه و به شتاب نهنده . (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تحتک شود.
-
تبرعص
لغتنامه دهخدا
تبرعص . [ ت َ ب َ ع ُ ] (ع مص ) اضطراب کردن کسی زیر کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): تَبرعَص الرجل ُ؛ اضطرب تحتک . (اقرب الموارد) (قطر المحیط). صاحب تاج العروس آرد: جوهری و صاحب اللسان و صاغانی در تکمله این کلمه را نیاورده اند. و در العباب از ابن...
-
حارث
لغتنامه دهخدا
حارث . [ رِ ] (اِخ ) ابن شداد. شاعری است عرب که ابن قتیبه ، در عیون الاخبار، دو بیت ذیل را از او نقل میکند که در حق علی بن الربیع الحارثی گفته است :الناس تحتک اقدام وانت لهم راس و کیف یُسَوّی الرأس والقدم فحسبنا من ثناء الماد حین اذااثنوا علیک بان ی...
-
جشن مریم
لغتنامه دهخدا
جشن مریم . [ ج َ ن ِ م َ ی َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از طعام و شراب مریم است که از جنبانیدن درخت حاصل میشد. (برهان قاطع) : فنادیها من تحتها الا تحزنی قد جعل ربک تحتک سریا.و هزی الیک بجذع النخلة تساقط علیک رطباً جنیا. فکلی و اشربی و قری عیناً...