کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تَتْلُوَاْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تَتْلُوَاْ
فرهنگ واژگان قرآن
تا بخواني - تا تلاوت کني(تلاوت همانطور که برخواندن الفاظ اطلاق ميشود ، بر القاء معاني آن الفاظ نيز اطلاق ميگردد)
-
واژههای مشابه
-
تَتْلُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
تلاوت مي کني - تلاوت می کند (مؤنث)(در جمله "تَتْلُواْ ﭐلشَّيَاطِينُ "شیاطین چون جمع مکسر است مثل مؤنث مجازی می ماند و چون جمله با فعل شروع شده آن را مفرد آورده اند.تلاوت همانطور که برخواندن الفاظ اطلاق ميشود ، بر القاء معاني آن الفاظ نيز اطلاق ميگردد...
-
مَا تَتْلُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
تلاوت نمی کنی - نمی خوانی
-
مَا کُنتَ تَتْلُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
نمي خواندي - تلاوت نمي كردي
-
واژههای همآوا
-
تَتْلُواْ
فرهنگ واژگان قرآن
تلاوت مي کني - تلاوت می کند (مؤنث)(در جمله "تَتْلُواْ ﭐلشَّيَاطِينُ "شیاطین چون جمع مکسر است مثل مؤنث مجازی می ماند و چون جمله با فعل شروع شده آن را مفرد آورده اند.تلاوت همانطور که برخواندن الفاظ اطلاق ميشود ، بر القاء معاني آن الفاظ نيز اطلاق ميگردد...
-
جستوجو در متن
-
لَا تَخُطُّهُ
فرهنگ واژگان قرآن
نمی نوشتی (از ماده خط است به معناي نوشتن است درعبارت "مَا کُنتَ تَتْلُواْ مِن قَبْلِهِ مِن کِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِکَ " با ترکیب با "مَا کُنتَ"زمانش ماضی استمراری شده است )
-
هاروت
لغتنامه دهخدا
هاروت . (اِخ ) نام یکی از آن دو فرشته است که در چاه بابل سرازیرآویخته به عذاب الهی گرفتارند. اگر کسی بر سر آن چاه به طلب جادوی رود او را تعلیم دهند. گویند این لغت اگرچه عجمی است ، لیکن فارسی نیست . (برهان ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). نام فرشته ای است...
-
جارة
لغتنامه دهخدا
جارة. [ جارْ رَ ] (ع ص ، اِ) جردهنده . کسره دهنده . || راه بسوی آب . || شتری که به مهار کشیده شود. فاعلةبمعنی مفعولة مثل راضیة و دافق بمعنی مرضیة و مدفوق . و فی الحدیث : لا صدقةَ فی الابل الجارة و هی رکائب القوم لان الصدقة فی السوائم . (منتهی الارب )...
-
بابل
لغتنامه دهخدا
بابل . [ ب ِ / ب ُ ] (اِخ ) نام شهری است مشهور در وسط عراق و عراق وسط عالم است پس به این اعتبار بابل مرکز دایره ٔ عالم باشد و از مداین سبعه ٔعراق عرب است و در کنار فرات بر جانب شرقی واقع شده و از اقلیم سیم باشد و آنرا قینان بن انوش بن شیث علیه السلام...