کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تَبِعَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تَبِعَ
فرهنگ واژگان قرآن
پيروي کرد
-
واژههای مشابه
-
تبع
واژگان مترادف و متضاد
۱. پیروی ۲. پیروان، تابعان ۳. چاکران
-
تبع
فرهنگ فارسی معین
(تُ بَّ) [ ع . ] (اِ.) عنوان پادشاهان یمن ؛ ج . تبابعه .
-
تبع
فرهنگ فارسی معین
(تَ بَ) [ ع . ] (ص .) جِ تابع ؛ پیروان ، چاکران .
-
تبع
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (اِمص . اِ.) پیروی ، پس روی .
-
تبع
لغتنامه دهخدا
تبع. [ ت َ ب َ ] (ع مص ) از پی فراشدن یا با کسی رفتن . (تاج المصادر بیهقی ). پس روی کردن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). پی روی کردن کسی را و در پی وی رفتن . (منتهی الارب ). پیروی کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). تباعة. (ناظم الاطباء). دنباله روی . متاب...
-
تبع
لغتنامه دهخدا
تبع. [ ت ِ ] (ع ص ) تبع المراءة؛ عاشق زن . || پس رو آن [ زن ]. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
تبع
لغتنامه دهخدا
تبع. [ ت ُ ب َ ] (ع ص ) کسی که در سخن دو لفظ پی یکدیگر آورد چون حسن بسن و قبیح شقیح . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
تبع
لغتنامه دهخدا
تبع. [ ت ُب ْ ب َ ] (اِخ ) ج ،تبابعة. یکی از ملوک یمن و بدین لقب ملقب نگردد مادام که حضرموت و سبا و حمیر در تصرف وی نباشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). لقب پادشاه یمن . (آنندراج ) (مهذب الاسماء). لقب عام ملوک یمن . (آثار الباقیه ). ملوک تبع؛ ملوک ی...
-
تبع
لغتنامه دهخدا
تبع. [ ت ُب ْ ب َ ] (اِخ ) نام وی حارث بن قیس بن صیفی بن سباء الاصغربن حمیربن سبا . خواندمیر در شرح احوال وی آرد: چون حمیربن سبا بعالم دیگر انتقال فرمود اختلاف در قبیله ٔ او پیدا شد و یکی از ایشان در مدینه ٔ سبا و دیگری در بلاد حضرموت پادشاه گشتند و ...
-
تبع
لغتنامه دهخدا
تبع. [ ت ُب ْ ب َ ] (ع اِ) سایه ، زیرا که تابع آفتاب است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سایه . (آنندراج ) (مهذب الاسماء). || ج ، تبایع، نوعی از زنبوران عسل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). نوعی از کوژ (؟) انگبین . (سه نسخه ٔ خطی مهذب الاسماء متعلق ...
-
تبع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] taba' ۱. پیروی.۲. (اسم) [مجاز] نتیجه.۳. (اسم) [جمعِ تابِع] [قدیمی] = تابع
-
تُبَّعٍ
فرهنگ واژگان قرآن
نام يکي از پادشاهان يمن
-
تبع اصغر
لغتنامه دهخدا
تبع اصغر. [ ت ُب ْ ب َ ع ِ اَ غ َ ] (اِخ ) تبع الاصغر. میرخواند آرد: تبع الاصغر حسان بن تبعالاوسط ، آخرین ِ تبابعه ٔ یمن است چه بعد از وی اختلال به احوال آن مملکت راه یافته هیچیک از ملوک آن ملک را تبع نگفتند... و بروایت ابوالفتح ناصرالدین محمد الخضیب...