کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تَبَيَّنَتِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تَبَيَّنَتِ
فرهنگ واژگان قرآن
هويدا شد - آشکار گشت
-
جستوجو در متن
-
اعیب
لغتنامه دهخدا
اعیب . [ اُ ی َ ] (اِخ ) موضعی است به یمن . و هو فُعَیل یا افعل . (منتهی الارب ).یاقوت آرد: از ابوالحسین بن زنجی از نحویان بصره نقل است که در زبان عرب کلمه ای بر وزن فُعیَل نیست بجز «اعیب » و آن نام موضعی است به یمن . و بعقیده ٔ من [ یاقوت ] تصحیفی ر...
-
خر
لغتنامه دهخدا
خر. [ خ َرر ] (ع مص ) افتادن از بلندی به پستی . || شکافتن آن چیز را. || هجوم آوردن بر کسی از مکان نامعلوم . || مردن . (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد). || آوازکردن گربه و ببر. (از منتهی الارب ) (از تاج العروس ). || افتادن . (از من...
-
توسم
لغتنامه دهخدا
توسم . [ ت َ وَس ْ س ُ ] (ع مص ) فراست بردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). دیدن چیزی و فراست بردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). دیدن چیزی را و نظر کردن و فراست بردن . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || به علامت پی بردن به چیزی یقال : توسمت فیه الخ...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ](اِخ ) ابن محمدبن ثوابةبن خالد الکاتب . مکنی به ابوالعباس . محمدبن اسحاق الندیم گوید: او احمدبن محمدبن ثوابةبن یونس ابوالعباس کاتب است . این خاندان اصلا ترسا بودند و گویند یونس معروف بلبابه بود و شغل حجامی داشت و بعضی گفته اند مادر ای...