کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توچال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
توچال
/to[w]čāl/
معنی
یخچال طبیعی که در کوهها و مکانهای مرتفع و درههایی که دارای برفهای دائمی و در معرض وزش بادهای سرد هستند تشکیل میشود.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
یخچال طبیعی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
توچال
واژگان مترادف و متضاد
یخچال طبیعی
-
توچال
واژگان مترادف و متضاد
یخچال طبیعی
-
توچال
فرهنگ فارسی معین
(تُ) (اِ.) 1 - یخچال طبیعی در کوه ها و دره هایی که برف های دایمی دارند. 2 - نام یکی از کوه های رشته کوه البرز در شمال تهران .
-
توچال
لغتنامه دهخدا
توچال . [ ] (اِخ ) دهی از دهستان بهنام پازکی است که در بخش ورامین شهرستان تهران واقع است و 450 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
توچال
لغتنامه دهخدا
توچال . [ ت َ / تُو ] (اِ مرکب ) یخچال طبیعی بر قلل کوههای بلند. یخچالهای طبیعی . جائی ازکوهستان که در آن یخ طبیعی از قدیم گرد شده باشد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
توچال
لغتنامه دهخدا
توچال . [ ت َ / تُو ] (اِخ ) نام حوضی از یخ طبیعی به البرز به شمال تهران . توسعاً هر حوض طبیعی یخ . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). گردنه ایست بین شهرستانک و تهران . رجوع به ماده ٔ قبل شود.
-
توچال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) to[w]čāl یخچال طبیعی که در کوهها و مکانهای مرتفع و درههایی که دارای برفهای دائمی و در معرض وزش بادهای سرد هستند تشکیل میشود.
-
توچال
لهجه و گویش تهرانی
انباری یخ در یخچالهای قدیم
-
جستوجو در متن
-
شیرپلا
لغتنامه دهخدا
شیرپلا. [ پ َ ] (اِخ ) محلی در دامنه ٔ توچال مشرف بر تهران در شمال پس قلعه که آنجا را به مناسبت وجود آبشار دوشاخه ، آبشار دوقلو نیز گویند. دراین محل امروزه پایگاهی برای استراحت کوهنوردان و کسانی که به قله ٔ توچال صعود می کنند ایجاد کرده اند.
-
شکرآب
لغتنامه دهخدا
شکرآب . [ ش َ ک َ ] (اِخ ) دهی است به شمال تهران آن سوی قلعه ٔ توچال میان شهرستانک وآهار. || آبی است بدین نام در آن موضع.
-
پیازچال
لغتنامه دهخدا
پیازچال . (اِخ ) موضعی بدامن کوه توچال از سلسله ٔ البرز در شمال شهر تهران .
-
درکه
لغتنامه دهخدا
درکه . [ دَ رَ ک َ ] (اِخ ) دهی است از بخش شمیران شهرستان تهران واقع در 12 هزارگزی باختر تجریش ، با 742 تن سکنه (طبق سرشماری سال 1335 هَ . ق .). آب آن از رودخانه ٔ محلی سرچشمه از توچال ، و راه آن فرعی است . در کوه آن سنگهای الوانی وجود دارد که برای م...
-
البرز
لغتنامه دهخدا
البرز. [ اَ ب ُ ] (اِخ ) در اوستا، هره بره زئیتی پهلوی هره برز یا هربورس مرکب از دو جزء: هر، بمعنی کوه و برز بمعنی بالا و بلند و بزرگ یعنی کوه بلند و مرتفع. در ادبیات پارسی «برزکوه » هم بمعنی البرز آمده و ترجمه ٔ تحت لفظ آنست . سلسله ٔ البرز از جبال ...
-
شمیران
لغتنامه دهخدا
شمیران . [ ش َ / ش ِ ] (اِخ ) احمد کسروی درباره ٔ کلمه ٔ شمیران آرد: شمیران که خود نام چند دز و آبادی است و همچنین سمیرم که دزی استوار میانه ٔ سپاهان و فارس بوده و شمیرم که باز دزی بوده در هرات و دیهی بوده در ساوه و سمیران که دزی و کوره ای بوده در فا...