کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توپ را از دست دادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
توپ را از دست دادن
دیکشنری فارسی به عربی
تحسس
-
واژههای مشابه
-
توپ توپ
لغتنامه دهخدا
توپ توپ . (ق مرکب ) بمعنی فوج فوج یعنی بسیار. (غیاث اللغات ). || بسته بسته ،چون : توپ توپ پارچه . توپ توپ سنجاق . توپ توپ سوزن ؛ بمعنی فراوان پارچه و سنجاق و سوزن . رجوع به توپ شود.
-
توپِ توپ
لهجه و گویش تهرانی
خیلی عالی/سرحال
-
توپ و توپ بندی
لغتنامه دهخدا
توپ و توپ بندی . [ پ ُ ب َ ](حامص مرکب ) بمباران . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
توپ و توپبندی
فرهنگ گنجواژه
بمباران.
-
توپ و توپکاری
فرهنگ گنجواژه
توپ زدن.
-
buckyball, buckministerfullerene
توپ باکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نانوفنّاوری] ساختار نانویی توپیشکلی که دارای 60 اتم کربن شامل اتمهای کربن سهپایه است
-
steal
توپربایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] در بسکتبال، تصاحب توپی که در مالکیت حریف است
-
field gun
توپ صحرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی توپ که قادر است در هر زمین صعبالعبوری بهآسانی حرکت کند
-
ball handler
توپگردان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] در بسکتبال: 1. بازیکنی که توپ در مالکیت اوست 2. بازیکنی که توپکاری (manipulation) و توپبَری میکند 3. بازیکن بازیساز (playmaker)
-
ball handling
توپگردانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] در بسکتبال: 1. توانایی حفظ مالکیت توپ و توپکاری (manipulation) 2. توانایی پاسکاری و توپگیری و توپبَری و نوگیری
-
casemate
سنگر توپ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] موضع یا سنگر بسته و سقفدار توپخانه
-
توپ الکتریکی
لغتنامه دهخدا
توپ الکتریکی . [ پ ِ اِ ل ِ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) رجوع به تله ویزیون و علم و زندگی ص 295 شود.
-
توپ انداز
لغتنامه دهخدا
توپ انداز. [ اَ ] (نف مرکب ) کسی که توپ می اندازد. توپچی . رجوع به توپچی و توپ و دیگر ترکیبهای آن شود.