کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توپوزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
توپوزی
معنی
(اِ.) (عا.) 1 - تودهنی . 2 - سخن تند و تحقیرآمیز.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
توپوزی
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) (عا.) 1 - تودهنی . 2 - سخن تند و تحقیرآمیز.
-
توپوزی
لغتنامه دهخدا
توپوزی . (اِ مرکب ) ضرب به پوز. با خوردن و زدن صرف می شود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
توپوزی
لهجه و گویش تهرانی
مشت زیر چانه و آرواره
-
واژههای مشابه
-
توپوزی خوردن
لغتنامه دهخدا
توپوزی خوردن . [ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) در تداول ، دمغ شدن . مأیوس و نومید گشتن .
-
توپوزی زدن
لغتنامه دهخدا
توپوزی زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) مجازاً، کسی را با گفتاری تند مأیوس کردن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
توپوزی زدن
لهجه و گویش تهرانی
برخورد سخت
-
جستوجو در متن
-
تو
لغتنامه دهخدا
تو. (اِ) بمعنی پرده و ته و لا می باشد، چنانکه گویند توبرتو، یعنی پرده برپرده و لای برلای و ته برته . (برهان ) (آنندراج ). پرده باشد و آن را تاه و توه نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری ). توه و تاه که لای نیز گویند. (فرهنگ رشیدی ). بمعنی تا آید چنانکه گویند ...