کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توپخانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
انتقاد
دیکشنری عربی به فارسی
توپخانه ضد هوايي
-
artillery fire
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آتش توپخانه
-
artillery plant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کارخانه توپخانه
-
artillery unit
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واحد توپخانه
-
rifle trench
سنگر جنگافزار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] خاکریز ویژۀ توپخانه که بهسرعت ساخته میشود
-
flak
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لاک پشت، توپخانه ضد هوایی
-
artillerists
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توپچی ها، توپچی، متخصص توپخانه
-
artillerist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توپچی ها، توپچی، متخصص توپخانه
-
راست رو
لغتنامه دهخدا
راست رو. [ ت ِ ] (ق مرکب ) در تداول عامه مواجه . مقابل . محاذی . روبرو: راست روی توپخانه ، روبروی توپخانه . (یادداشت مؤلف ).
-
cannonade
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توپخانه، توپ اندازی، بتوپ بستن
-
مدفعية
دیکشنری عربی به فارسی
توپخانه , توپ , مهمات , ساز وبرگ
-
ordnance
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مهمات، ساز و برگ، توپخانه، توپ
-
casemate
سنگر توپ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] موضع یا سنگر بسته و سقفدار توپخانه
-
parapet
خاکریز 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] دیوارۀ دفاعی خاکی برای حفاظت در برابر آتش توپخانۀ دشمن
-
مطریس
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِ.) استحکامات ، جرثقیل (جنگی )، توپخانه .