کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
توه لطیف
لغتنامه دهخدا
توه لطیف . [ ت ُ وِ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ماهیدشت پائین است که در بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع است و 180 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
ماهی توه
لغتنامه دهخدا
ماهی توه . [ ت َ وَ / وِ ] (اِ مرکب ) به معنی ماهی تابه که در آن ماهیان را بریان کنند. (آنندراج ). ماهی تابه . ماهی تاوه . و رجوع به ماهی تابه شود.
-
توه چال
لهجه و گویش تهرانی
حوضچهساروجی کنار سبزی فروشی برای فروش یخ
-
توه خشکه
واژهنامه آزاد
(ت ُ وَ خ ُ ش ک) توه خشکه به معنای منطقۀ خشک است. توه در زبان لکی به معنی منطقه است. توه خشکه روستایی از توابع بخش کونانی شهرستان کوهدشت در استان لرستان ایران است.
-
سرائیلان توه خاکی
لغتنامه دهخدا
سرائیلان توه خاکی . [ س َ ت ِ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عثمانوند بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه . واقع در 36 هزارگزی جنوب خاوری کرمانشاه و 12 هزارگزی سرجوب . هوای آنجا سرد و دارای 180 تن سکنه است . آب آنجا از چشمه تأمین می شود. محصول آنجا غلات ، لبن...
-
واژههای همآوا
-
طوح
لغتنامه دهخدا
طوح . [ طَ ] (ع مص ) هلاک گردیدن یا قریب بهلاک شدن . (منتهی الارب ). هلاک شدن یا مشرف بر هلاک شدن . (منتخب اللغات ). هلاک شدن و هلاک کردن . (زوزنی ). || رفتن . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). || ساقط گردیدن در جهان . (منتهی الارب ). در زمین افتادن . ...
-
طوح
لغتنامه دهخدا
طوح . [ طَ وَ ] (ع ص ) نیة طوح ؛ قصد دور و دراز. (منتهی الارب ).
-
توح
لغتنامه دهخدا
توح . [ ت َ ] (ع مص ) آماده و مهیا شدن : تاح له الشی ٔ؛ آماده و مهیا شد برای او. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
تُوه
لهجه و گویش تهرانی
تابه
-
جستوجو در متن
-
میوه توتی
دیکشنری فارسی به عربی
توة
-
توت
دیکشنری فارسی به عربی
توة
-
دانه ای شدن
دیکشنری فارسی به عربی
توة
-
توت جمع کردن
دیکشنری فارسی به عربی
توة
-
توت دادن
دیکشنری فارسی به عربی
توة