کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تونی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تونی
/tuni/
معنی
از مردم تون.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. تونتاب، کارگرگلخن، گلخنتاب
۲. دزد، راهزن، عیار
۳. آواره، خانهبهدوش، دربهدر
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تونی
واژگان مترادف و متضاد
۱. تونتاب، کارگرگلخن، گلخنتاب ۲. دزد، راهزن، عیار ۳. آواره، خانهبهدوش، دربهدر
-
تونی
لغتنامه دهخدا
تونی . (ص نسبی ، اِ) دزد و عیار و راهزن باشد. (برهان ) (آنندراج )(از انجمن آرا). که غالباً در تونها و گلخن های حمامها پنهان گردند. (آنندراج ) (از انجمن آرا). جلف و عیار، زیرا که اکثر در تون حمام می باشند. (فرهنگ رشیدی ). دزد و عیار. (فرهنگ جهانگیری )...
-
تونی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به تون، نام قدیم شهر فردوس، در خراسان) [قدیمی] tuni از مردم تون.
-
تونی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت نسبی، منسوب به تون) [قدیمی] tuni ۱. تونتاب.۲. کسی که در گلخن حمام زندگی کند.۳. [مجاز] خانهبهدوش؛ آواره.۴. [مجاز] دزد؛ راهزن.
-
واژههای مشابه
-
توْنیْ
لهجه و گویش گنابادی
toni در گویش گنابادی یعنی بتوانی ، قدرت داشته باشی ، بکنی ، انجام دهی ، توانا بودن ، قادر بودن ، بلد باشی ، یاد داشته باشی
-
فاضل تونی
لغتنامه دهخدا
فاضل تونی . [ ض ِ ل ِ ] (اِخ ) شیخ محمدحسین فاضل پسر ملا عبدالعظیم و فاطمه ، در تون (فردوس ) به سال 1257 هَ . ش . تولد یافت . پدر و مادرش هر دو درزادگاه او درگذشتند. فاضل تونی در مدارس قدیم تحصیل کرد و در ادبیات ایران و زبان عرب اطلاعات وسیع داشت . و...
-
فاضل تونی
لغتنامه دهخدا
فاضل تونی . [ ض ِ ل ِ ] (اِخ ) ملا احمد بشروی مشهدی . از معاصران شیخ حر عاملی ساکن مشهد و برادر ملا عبداﷲ تونی بوده است . حاشیه ای بر شرح لمعه و دو رساله در حرمت غنا و رد صوفیه نوشته . تا سال 1071 هَ . ق . زنده بوده ولی تاریخ مرگش معلوم نیست . (از ری...
-
فاضل تونی
لغتنامه دهخدا
فاضل تونی . [ ض ِ ل ِ ] (اِخ ) ملا عبداﷲبن محمد تونی بشروی مشهدی . مدتی ساکن مدرسه ٔ شوشتری (تستری ) اصفهان و سپس مقیم مشهد بوده و در راه سفر عتبات در شهر کرمانشاه به سال 1071 هَ . ق . درگذشته است . از تألیفات او این کتب مشهور است : 1- حاشیه ٔ مدارک...
-
فاضلخان تونی
لغتنامه دهخدا
فاضلخان تونی . [ ض ِ ن ِ تو ] (اِخ ) رجوع به فاضلخان (مدرسه ٔ...) شود.
-
تونی ماهرودی
لغتنامه دهخدا
تونی ماهرودی .(اِخ ) شاخه ای از تیره ٔ عبدلوند هیهاوند، از طایفه ٔ چهارلنگ بختیاری . (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 76).
-
نثاری تونی
لغتنامه دهخدا
نثاری تونی . [ ن ِ ی ِ ] (اِخ ) از شاعران قرن دهم هجری است و به روایت سام میرزا صفوی «در شعر وانشا و معما بی بدل است و از نتایج طبع وقاد او سرو و تذرو است که در بحر شاه و درویش گفته ». او راست :دل شبی چنگ در آن سلسله ٔ محکم زدباد صبح آمد و آن سلسله ر...
-
بدیع تونی
لغتنامه دهخدا
بدیع تونی . [ ب َ ع ِ ] (اِخ ) از نثرنویسان قرن دوازدهم هجری و در خدمت داراشکوه شغل دیوانی داشته است و بنا بنوشته ٔ بهار در سبک شناسی لطایف الاخبار از اوست . رجوع به سبک شناسی ج 3 ص 296 ببعد شود.
-
خاوری تونی
لغتنامه دهخدا
خاوری تونی . [ وَ ی ِ ] (اِخ ) (مولانا...). از شعرای تون است و در شاعری چندان چیره دست نبوده . در تحفه ٔ سامی آمده : از شعراء تون است و در شاعری بغایت زبون یکی از ظرفاء در باب مولانا گفته :با جناب خاوری شخصی غریب گفت نامت چیست گفتا خاوری .اگرچه شعر ب...
-
حسین فاضل تونی
لغتنامه دهخدا
حسین فاضل تونی . [ ح ُ س َ ن ِ ض ِ ل ِ ] (اِخ ) (محمد...) استاد دانشگاه تهران . متولد 1298 هَ . ق . ومتوفی 1381 هَ . ق . او راست : تعلیقات فصوص . (ذریعه ج 7 ص 100 و ج 8 ص 154). یک سال پس از مرگ وی در دانشکده ٔ ادبیات تهران مجلس یادبودی برای وی برگزار...