کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تونک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تونک
لغتنامه دهخدا
تونک . [ ن َ / ت َ ن َ ] (اِ) به معنی گنجینه و مخزن باشد.. و به این معنی بجای نون ،«بای » ابجد و «تای » قرشت و «یای » حطی هم به نظر آمده است . (برهان ) (آنندراج ). گنجینه باشد و آن را توبک نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری ). گنجینه و مخزن و انبار. (ناظم ال...
-
جستوجو در متن
-
tunk
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تونک
-
تونه
لغتنامه دهخدا
تونه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) چله ٔ جولاهگان باشد و آن تاری است که از پهنای کار جولاهگان زیاد آید. (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). ریشه و طراز. (ناظم الاطباء). || تونک . رجوع به تونک و تونق شود.
-
تونکه
لغتنامه دهخدا
تونکه . [ ن َ ک َ / ت ُ وَ ک َ / ک ِ ] (اِ) به معنی تونک است که گنجینه و مخزن باشد... . (برهان ) (آنندراج ). به معنی تونک است . (فرهنگ جهانگیری ). گنجینه . (شرفنامه ٔ منیری ). گنجینه و مخزن و انبار. || شب و لیل . (ناظم الاطباء). رجوع به تونگه شود.
-
تونق
لغتنامه دهخدا
تونق . [ ن َ ] (معرب ، اِ) معرب تونک یا تونه . مطرزی در المغرب در ذیل الاتون آرد: یستعار لمایطبخ فیه الاَّجر و یقال له بالفارسیة خمدان و تونق و داشوزن . (از مغرب مطرزی ). و بنابراین کلمه ٔ تونق یا تونک مرادف خمدان است که در برهان به معنی داش و کوره ٔ...
-
توبکی
لغتنامه دهخدا
توبکی . (اِ) نام درمی است که در قدیم زده بودند و رایج بوده . (برهان ). زری که در قدیم رایج بود، عماره گوید ... و این نیز بوتکی باید به تقدیم با بر تا. (فرهنگ رشیدی ). یک قسم درمی که در قدیم رایج و معمول بوده . (ناظم الاطباء). رجوع به توبک و توبگ و تو...
-
توبک
لغتنامه دهخدا
توبک . [ ب َ / ت َ / تُو ب َ ] (اِ) توپک . گنجینه و مخزن باشد... و بهمین معنی بجای بای ابجد تای قرشت و نون و یای حطی هر سه آمده است . (برهان ). گنجینه ،و به لغتی به جای باء، نون است . کذا فی شان الشعراء، و قیل با گاف فارسی . (شرفنامه ٔ منیری ). گنجین...
-
توبگ
لغتنامه دهخدا
توبگ . [ ب َ ] (اِ)گنجینه را گویند و در ادات الفضلا بجای با، تای فوقانی و در شرفنامه به نون آورده . (فرهنگ جهانگیری ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ). گنجینه و در آداب ، بجای با، تای قرشت و در شرفنامه نون آورده و گمان راقم آن است که پوتک باشد به بای فار...
-
اطیمة
لغتنامه دهخدا
اطیمة. [ اَ م َ ] (ع اِ) جای افروختن آتش . ج ، اَطائِم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). موقد نار. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || اتون گرمابه . ج ، اطائم . (از متن اللغة). توشتر کوزه و کاسه و آنچه بدان ماند. (مهذب الاسماء). در لسان ال...
-
گنج
لغتنامه دهخدا
گنج . [ گ َ ] (اِ)پهلوی گنج ، ارمنی گنج ، آرامی گینزا، گززا، عربی کنز. (حاشیه ٔ برهان قاطعچ معین ). زر و گوهری باشد که در زیر زمین دفن کنند.(برهان ). دفینه ای که پادشاهان نهند. (اوبهی ). رِکاز. دَفینَه . کَنز. مَفتَح . (منتهی الارب ) : در گنجهای کهن ...