کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تونق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تونق
لغتنامه دهخدا
تونق . [ ن َ ] (معرب ، اِ) معرب تونک یا تونه . مطرزی در المغرب در ذیل الاتون آرد: یستعار لمایطبخ فیه الاَّجر و یقال له بالفارسیة خمدان و تونق و داشوزن . (از مغرب مطرزی ). و بنابراین کلمه ٔ تونق یا تونک مرادف خمدان است که در برهان به معنی داش و کوره ٔ...
-
جستوجو در متن
-
داشوزن
لغتنامه دهخدا
داشوزن . [ ] (اِ) داش . خمدان . تون . اتون . تونق : الاتون ، یستعار لما یطبخ فیه الاَّجر و یقال له بالفارسیة خُمدان و تونق و داشوزن . (المغرب مطرزی ). کلمه ٔ داش در فرهنگها آمده است اما داشوزن را ندیده ام . (یادداشت مؤلف ).
-
تونه
لغتنامه دهخدا
تونه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) چله ٔ جولاهگان باشد و آن تاری است که از پهنای کار جولاهگان زیاد آید. (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). ریشه و طراز. (ناظم الاطباء). || تونک . رجوع به تونک و تونق شود.
-
اتون
لغتنامه دهخدا
اتون . [ اَت ْ تو / اَ ] (معرب ، اِ) (معرب از فارسی ) تون . گلخن . آتون . (زمخشری ). گلخن گرمابه . || تنور گچ پز و نان پز. کوره ٔ آهک پزان . || آتشدان آهنین . || الأتون ...یستعار لما یطبخ فیه الاَّجر و یقال له بالفارسیة خمدان و تونق و اشوزن . (المغر...
-
اطیمة
لغتنامه دهخدا
اطیمة. [ اَ م َ ] (ع اِ) جای افروختن آتش . ج ، اَطائِم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). موقد نار. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || اتون گرمابه . ج ، اطائم . (از متن اللغة). توشتر کوزه و کاسه و آنچه بدان ماند. (مهذب الاسماء). در لسان ال...
-
خمدان
لغتنامه دهخدا
خمدان . [ خ ُ ] (اِ مرکب ) میکده . شرابخانه . (ناظم الاطباء) (از برهان قاطع) (انجمن آرای ناصری ). || داش و کوزه ٔ خشت پزی و سفال پزی . (برهان قاطع) (از ناظم الاطباء) (انجمن آرای ناصری ) : الاتون ... یستعار... الاجر و یقال له بالفارسیة خمدان و تونق و ...