کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توموگرافی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
توموگرافی
/tomog[e]rāfi/
معنی
۱. پرتونگاری مقطعی که در آن قسمتی از بدن نشان داده میشود.
۲. ثبت مقطعی از بدن به این روش.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
توموگرافی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، اسم مصدر) [فرانسوی: tomographie] (پزشکی) tomog[e]rāfi ۱. پرتونگاری مقطعی که در آن قسمتی از بدن نشان داده میشود.۲. ثبت مقطعی از بدن به این روش.
-
جستوجو در متن
-
urography
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توموگرافی
-
thymogenic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توموگرافی
-
mutoscopic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توموگرافی
-
tomograph
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توموگرافی
-
mutoscope
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توموگرافی
-
tomograms
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توموگرافی
-
tomographic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توموگرافی
-
uroscopies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توموگرافی
-
computerized tomography
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توموگرافی کامپیوتری
-
defectoscope
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نقص توموگرافی
-
computerized axial tomography scanner
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اسکنر توموگرافی محوری کامپیوتری
-
positron emission tomography
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توموگرافی گسیل پوزیترون
-
tomographies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توموگرافی، پرتونگاری مقطعی