کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توقیفگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
توقیفگاه
لغتنامه دهخدا
توقیفگاه . [ ت َ / تُو ] (اِ مرکب ) زندان . فرهنگستان ایران «بازداشتگاه » را به جای این کلمه پذیرفته است . رجوع به واژه های نو فرهنگستان ایران شود.
-
جستوجو در متن
-
بازداشتگاه
واژگان مترادف و متضاد
بند، توقیفگاه، حبس، دستاقخانه، زندان، سلول، سیاهچال
-
زندان
واژگان مترادف و متضاد
اسارتگاه، بازداشتگاه، بند، بندیخانه، توقیفگاه، حبس، دوستاق، دوستاقخانه، سجن، سلول، سیاهچال، محبس، هلفدونی
-
هلفدونی
واژگان مترادف و متضاد
اسارتگاه، بازداشتگاه، بند، بندیخانه، توقیفگاه، حبس، حبس، دوستاق، دوستاقخانه، زندان، سجن، سلول، سیاهچال، محبس
-
معکل
لغتنامه دهخدا
معکل . [ م َ ک َ ] (ع اِ)جایی که در آن کسی را نگاه می دارند. (ناظم الاطباء).جایی که کسی را در آن حبس کنند یا بر زمین زنند. (از اقرب الموارد). محبس . توقیفگاه . (از محیط المحیط). || گرفتگی و ضبط و حبس . (ناظم الاطباء).