کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توقیص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
توقیص
لغتنامه دهخدا
توقیص . [ ت َ ] (ع مص ) پاره های خرد از هیمه بر آتش افکندن تا تیز شود. (زوزنی ). هیزم ریزه بر آتش انداختن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کوتاه گردن گردانیدن . (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
توقیس
لغتنامه دهخدا
توقیس . [ ت َ ] (ع مص ) خداوند شتران گرگین شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).