کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
توقفگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
توقفگاه
مترادف و متضاد
۱. ایستگاه، موقف، یام
۲. پارکینگ، گاراژ
دیکشنری
stage
-
جستوجوی دقیق
-
توقفگاه
واژگان مترادف و متضاد
۱. ایستگاه، موقف، یام ۲. پارکینگ، گاراژ
-
parking
توقفگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] محلی عمومی که خودروها در آنجا برای مدت موقت نگهداری شوند
-
توقفگاه
دیکشنری فارسی به عربی
اقامة
-
واژههای مشابه
-
parking turnover
کارکرد توقفگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] نسبت تعداد وسایل نقلیۀ متوقفشده در مدت و محدودۀ معین به تعداد کل محلهای توقف در آن محدوده
-
fringe parking, peripheral parking
توقفگاه جنبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] توقفگاهی که مستقیماً در حاشیۀ منطقۀ تجاری مرکزی شهر واقع شده و رانندگان میتوانند خودروهای سواری خود را در آن بگذارند و بقیۀ مسیر را ازطریق وسایل نقلیۀ عمومی طی کنند
-
remote parking
توقفگاه دوردست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] تسهیلاتی توقفگاهی که فاصلۀ آن از مرکز فعالیت بیش از آن است که بتوان پیاده طی کرد و با وسایل نقلیۀ خطی به مرکز فعالیت متصل میشود
-
parking brake
ترمز توقفگاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] یکی از انواع ترمز که قطار ایستاده در خط توقفگاه یا آشیانۀ تعمیر را برای مدت طولانی ساکن نگه میدارد
-
توقفگاه نظامیان وامثال ان
دیکشنری فارسی به عربی
محطة
-
توقفگاه بی سقف (برای توقف وساءط نقلیه)
دیکشنری فارسی به عربی
موقف
-
جستوجو در متن
-
گاراژ
واژگان مترادف و متضاد
توقفگاه
-
stopover
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متوقف کردن، توقفگاه بین راه
-
parking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پارکینگ، ماندگاه، توقفگاه بی سقف
-
stop over
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توقف کن، توقفگاه بین راه